گزارشی مفصل از برخی ویژگیهای ما لاهیجانیها
گزارشی مفصل از برخی ویژگیهای ما لاهیجانیها
مجله لاهیجان ـ گروه گزارش: ما لاهیجانیها چه ویژگیهایی داریم؟ این پرسش کوتاه و شاید حتی بهظاهر دمدستی، پاسخ ساده و سرراستی ندارد و پای صحبت هر صاحبنظری که بنشینیم، احتمالاً پاسخی متفاوت با دیگری به آن میدهد.
ویژگیهای ما لاهیجانیها، مقدمه | در مواجهه با پرسش بالا، با طیف گستردهای از پاسخها سروکار خواهیم داشت که در یک سر آن برخی حرفهای شعاری و کلیشهای و تکراری درباره خوبیها و فضایل ما میزنند و در سر دیگرش هم عدهای سخنان غیرمنصفانه و آمیخته به توهین و دشمنی را بیان میکنند. میدانیم ـ و انصاف هم حکم میکند که بگوییم ـ نه این سر طیف درست میگویند و نه حرفهای آن سر طیف ارزش چندانی دارد. ما هم مثل همه مردم محترم در گوشه و کنار دنیا، ترکیبی هستیم از ویژگیهای مثبت و منفی؛ در عدهای از ما این ویژگیهای مثبت بیشتر مجال بروز و ظهور پیدا میکند و در برخی دیگرمان هم متأسفانه آن ویژگیهای منفی سیطره دارد. خلاصه اینکه نه بیعیب و ایراد هستیم و چنین ادعایی داریم و نه خطاهایمان به کسی مجوز توهین به ما را میدهد. این نکته هم در آغاز سخن جا نماند که اصولاً کلیگویی درباره گروهی از مردم (مثلاً اهالی یک شهر) و عمومیت دادن ویژگیهای چند نفر به کل جمعیت، نادرست و تحریف واقعیت است و ما سعی داریم در این گزارش ـ که درباره خودمان است ـ تا حد ممکن از آن پرهیز کنیم. نیز کوشش کردیم گزارشمان منصفانه و براساس شرایط عینی و ملموس این سالها باشد؛ سالهایی که میدانیم سالهای سیطره مشکلات هستند و آنقدر زیادند که بر خوبیها و زیباییها سایه انداختهاند. مشکلاتی که همه ما را کمحوصله و شاید حتی زودرنج کرده و به مانعی در رشد مهربانی و محبت تبدیل شدهاند. به تعبیری، این مشکلات مثل ابرهای تیرهای هستند که خورشید را پوشاندهاند ـ خورشیدی که میدانیم وجود دارد و آن سوی این ابرهای سیاه به انتظار نشسته است. همچنین ناگفته نماند که بسیاری از ویژگیهایی که در این گزارش به آنها پرداخته میشود، کمتر یا بیشتر درباره همه مردم ایران صدق میکند و فقط مختص مردم شهر ما نیست.
ویژگیهای ما لاهیجانیها [یک] ما بافرهنگ هستیم| معمولاً در هر نشستی که به فرهنگ و هنر ارتباط داشته باشد، به فرهنگ غنی و بالای شهر و مردم لاهیجان هم اشارهای ولو کوچک میشود؛ به اینکه شهر ما شهری قدیمی و ریشهدار است، بزرگانی را به ایران و جهان معرفی کرده و در مقاطعی از تاریخ، کانون علم و ادب بوده است. منصفانه که نگاه کنیم، این حرف، حرف نادرستی نیست و برای اثبات آن شواهد و مدارک کافی هم وجود دارد. اما بحث ما اینجا تاریخ نیست که به گذشته برگردیم و با شمردن تعداد سینماها و کتابفروشیها و نام بردن از محافل علمی و ادبی و هنری قدیم، حرفمان را ثابت کنیم. در این گزارش درباره امروز، یعنی زمان خودمان صحبت میکنیم. هنوز هم، با همه انتقادهایی که همه ما احتمالاً به ضعفها و معضلات فرهنگی داریم، لاهیجان در قیاس با بسیاری از شهرهای دیگر گیلان شهری فرهنگی است و مردم آن نیز مردمی با فرهنگ محسوب میشوند. اهل فرهنگ و هنر در شهرستان ما جمعیت نسبتاً بزرگی را شکل میدهند و تازه شمار کسانی که خودشان را به فرهنگ و هنر میچسبانند تا از این راه اعتباری کسب کنند نیز بسیار است (باید فرهنگ در جایی غنی و ارزشمند باشد تا نزدیکی و وصل شدن به آن برای افراد ارزش و احترام و اعتبار بیاورد). در شهر ما هنوز هستند مردمی که کتاب میخرند و میخوانند، مجله میخرند و میخوانند، درصد بزرگی از اهالی شهرستان ما یا تحصیلات دانشگاهی دارند یا به کسی که تحصیل کرده است احترام میگذارند. ما تعداد زیادی پژوهشگر و نویسنده و شاعر، و جمعیت بزرگی از فعالان اجتماعی و رسانهای و نیز چند کتابخانه عمومی و شماری موسسه و آموزشگاه فرهنگی و هنری داریم. در شهر ما هر از چندی نمایش خیابانی برگزار میشود و مردم عادی ـ رهگذران ـ با دیدنش میمانند و تا انتها تماشایش میکنند. همه اینها، بدون نفی کاستیها، ویترین شهر ماست و به نوعی بخشی از سلیقه و گوشهای از سبک زندگی ما لاهیجانیها را نشان میدهد. پس این ادعا که یکی از ویژگیهای ما لاهیجانیها داشتن سرمایه و پشتوانه فرهنگی است، ادعای نادرستی نیست و به استدلالهایی محکم و قوی تکیه دارد. فقط این نکته ناگفته نماند که وقتی میگوییم فلان تعداد نویسنده یا پژوهشگر داریم، منظورمان این نیست که همه آنها افراد توانا و خوشفکری هستند، که اتفاقاً تا دلتان بخواهد نادان و کمسواد در این عرصه جولان میدهند. بحث این است که جامعه ما آنقدر به چنین چیزهایی اهمیت میدهد که عدهای ـ ولو فاقد عقل و شعور کافی ـ هم سعی میکنند از این راه کسب اعتبار و وجاهت کنند.
ویژگیهای ما لاهیجانیها [دو] بادکنک را زیادی باد نکن!| ویژگی دیگری هم که متأسفانه در بین بخشی از ما (و نه همه ما) وجود دارد «بزرگ کردن» کسانی است که واقعاً شایسته بزرگی و احترام نیستند. عدهای از ما گاهی به دلایلی نهچندان محکم برای آدمهای کوچک، اعتبار و شأن بزرگی قائل میشویم و حتی آنان را در رسیدن به جایگاهی که فقط درخور بزرگان است یاری میدهیم. معمولاً هم، چندی بعد از این کارمان پشیمان میشویم، چون کسی که لایق بزرگی و احترام نیست دیر یا زود ـ اغلب اوقات زود ـ این بیلیاقتی را بهوضوح نشان میدهد. این ویژگی تقریباً در همه عرصها خودش را نشان میدهد. از کسانی که چرندهایشان را در قالب کتاب منتشر میکنند و به خطا نویسنده یا پژوهشگر یا شاعر و خلاصه اهل قلم خطاب میشوند و در هر مجلسی در صدر مینشینند و احترام توجه میبینند گرفته تا برخی نامزدهای انتخاباتهای مختلف، از نمایندگی مجلس و شورای شهر گرفته تا انتخاباتهای صنفی. یا مثلاً بازیگر یا کارگردانی درجه سوم را در نظر بگیرید که زمانی در پایتخت زندگی میکرده و کارنامه کاریاش به حضور اغلب حاشیهای در چند کار خلاصه میشود. این فرد به هر دلیلی در شهر ما مقیم میشود و میبینیم که ناگهان چند نفر دورش جمع میشوند و «استاد! استاد!» گویا هم او را به اصطلاح باد میکنند و هم واژه استاد را از اعتبار میاندازند. خلاصه اینکه این ویژگی در میان همه لاهیجانیها عمومیت ندارد، اما در شمار قابلتوجهی از ما آنقدر پررنگ است که باید به آن فکر کنیم و اگر یکی از کسانی هستیم که این ویژگی را در خودمان سراغ داریم، بهتر است برای تغییر آن تلاش کنیم. همه انسانها محترماند، اما اعتبار دادن به کسانی که ظرفیت معتبرشدن را ندارند شرایط را برای نقشآفرینی و حضور بزرگان واقعی دشوار میکند و اساتید و کاربلدان را به حاشیه میراند. اندیشیدن درباره پیامدهای کوچک و بزرگ چنین شرایطی را به خودتان واگذار میکنیم.
ویژگیهای ما لاهیجانیها [سه] اقلیت خودمهمپندار| ویژگی بعدی که به بحث قبلی ما هم بیارتباط نیست و در اقلیتی کوچک از ما دیده میشود نوعی از خودشیفتگی است. یعنی چه؟ یعنی همین که چهار نفر جواب سلاممان را دادند، خودمان را فردی مشهور تلقی میکنیم و احتمالاً برای شرکت در انتخابات بعدی، هر انتخاباتی که باشد اسم مینویسیم (یا حداقل اینکه به ثبتنام فکر میکنیم). یا همین که موفقیتی کوچک کسب کردیم، خودمان را کاردرست و نابغه میبینیم و دیگر نیازی به یادگیری بیشتر و افزایش مهارتها و دانستههایمان احساس نمیکنیم. اگر جایی به هر دلیلی ما را در صدر نشاندند و به ما احترام گذاشتند، از آن پس از عالم و آدم همین را مطالبه میکنیم و انتظار داریم که هرجا میرویم گل سر سبد مجلس باشیم و همه حاضران برایمان خم و راست شوند، که اگر چنین نکنند دیگر در مجلسشان شرکت نمیکنیم. چرا؟ چون این اقلیت کوچک، خودشان را بزرگتر از آنچه واقعاً هستند میبینند. در سایت اینترنتی درمانکده میخوانیم که «خودشیفتگی یا نارسیسیسم لزوماً اعتماد به نفس بیش از حد یا داشتن حس عدم امنیت نیست. بلکه به طور دقیقتر، به عنوان داشتن ولع برای احترام یا تحسین شدن، تمایل به بودن در مرکز توجه و تمایل به دریافت برخورد خاصی که آنها را در سطح بالاتر نشان بدهد، شناخته میشود… خودشیفتگی با احساس قابل توجهی از خودمهمپنداری، عدم همدلی نسبت به دیگران، نیاز به تحسین بیش از حد و این باور که فرد منحصر به فرد بوده و شایسته برخوردی ویژه است، مشخص میشود… فرد خودشیفته با دیدن خود به عنوان شخص برتر، طبیعتا همه افراد را فرومایه تلقی میکند و ممکن است عدم توافق یا اختلاف نظر را تحمل نکند.» این خودبزرگبینی یا خودشیفتگی ویژگی بسیار بدی است که در میان شماری از ما ـ بهویژه در بین عدهای از اهالی فرهنگ و هنری ـ دیده میشود و در عده انگشتشماری دیگر عیب و ایراد ساده و قابل گذشت محسوب نمیشود و عملاً به رذیلت تبدیل شده است. این ویژگی اگر به رذیلت تبدیل شود همچون یک بیماری روانی بروز پیدا میکند و گویا در یکدرصد مردم وجود دارد. در اهالی فرهنگ و هنر شهرستان لاهیجان، احتمالا از یکدرصد بیشتر است و به همین دلیل هم در این گزارش به آن پرداختیم.
ویژگیهای ما لاهیجانیها [چهار] شمشیر دولبه تعلق خاطر| یک ویژگی دیگر ما که هم جنبههای مثبت و هم منفی دارد، تعلق خاطری است که به شهرمان داریم. اکثریت ما لاهیجانیها، شهرمان را دوست داریم؛ برخی از ما بیشتر و برخی شاید کمتر. این دلبستگی مثبت است، اگر ما را به شهروندانی مسئولیتپذیر در قبال شهرمان تبدیل کند، شهرمان را واقعاً خانه خودمان بدانیم، از آنچه در توان داریم برای پیشرفت شهرمان و بهبود حال اهالیاش به کار بگیریم، مانع از تخریب محیط زیست آن شویم، پاکیزگی و زیبایی آن را مسألهای مهم ببینیم، کسانی را که به شهرمان خدمت میکنند دوست بداریم و کمکشان کنیم و موارد دیگری که اشاره به همگی آنان نه ممکن است و نه ضروری. اما تعلق خاطر اگر به افراط بکشد جنبههای منفی هم به خودش میگیرد. مثلاً اگر فکر کنمی ما با فرهنگترین و بهترین مردم ایران هستیم و دیگران، یعنی میلیونها هموطن دیگرمان ـ هرچقدر هم خوب باشند، باز ـ به خوبی ما نیستند، یا فکر کنیم که شهر ما مرکز دنیاست و منظومه شمسی و کهکشانها همگی به دور لاهیجان میچرخند (باور کنید هستند عدهای که چنین نگاهی دارند)، یا آنقدر در تعصب به شهرمان پیش برویم که این تعصب به غریبهستیزی بکشد و مهماننوازی معروفمان را کمرنگ کند و خاطرات بدی برای مسافرانی که شهر ما را برای اقامت چند روزه یا چند ساعته انتخاب کردهاند رقم بزند. البته این آخری با بحث گردشگری و ورود مسافران تداخل پیدا میکند و فعلاً قصد پرداختن به آن را نداریم. خلاصه اینکه این ویژگی، از آن دسته ویژگیهایی است که بدون آگاهی و اعتدال، جنبههای منفی به خودش میگیرد و نه به نیرویی سازنده و محرک، که به عاملی مخرب برای شهرمان تبدیل میشود.
ویژگیهای ما لاهیجانیها [پنج] عیبجویی| هستند در میان ما کسانی که ایرادهای بزرگ خودشان را نمیبینند، اما استاد پیدا کردن عیب و ایراد در کارها و رفتارهای دیگرانند. پای صحبتشان که مینشینی به راحتی نه فقط همشهریان یا همکاران خودشان را، که همه عالم و آدم را زیر سوال میبرند و معایب این و آن را برایتان فهرست میکنند. این ویژگی با خودشیفتگی و توهم خودبزرگبینی تفاوت دارد، هرچند به همان اندازه زشت و ناپسند است. ناخواسته یاد آن بیت از منطقالطیر عطار نیشابوری میافتیم که موی بشکافی به عیب دیگران/ ور بپرسم عیب تو؟ کوری در آن. همه ما اگر دور و اطرافمان را خوب نگاه کنیم، حتماً کسی را میشناسیم که همیشه دروغ میگوید و اصلاً به دروغگویی عادت کرده است، اما مدام دیگران را به دروغگویی متهم میکند. یا کسی که از زیر کارهایی که وظیفهاش است در میرود، اما دیگران را برای تنبلی و مسئولیتگریزی نکوهش میکند. یا آنکه خودش نمیتواند خوبیها و ویژگیهای مثبت آدمها را ببیند، اما به دیگران انگ تنگنظری و تیرهاندیشی و حسادت میزند. یا کسی که در هر مجلس و محفلی، رنگی متفاوت به خود میگیرد اما دیگران را به ریاکاری و ظاهرسازی متهم میکند. یا فردی که در خیابان زباله میریزد، قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت نمیکند و همسایههایش از شر او آسایش ندارند، اما دیگران را بیفرهنگ و عقبمانده میخواند. مثالهای دیگر را خودتان به این مثالهایی که ما زدیم اضافه کنید. انصافاً این ویژگی منفی، یعنی ندیدن عیبهای خود و جستجوی خطا در کار دیگران، در میان ما ویژگی عام و فراگیری نیست، اما از آن دسته ویژگیهاست که به قول معروف «حتی کم آن هم زیاد به نظر میرسد». باید همیشه آن درس بزرگ اخلاقی را سرلوحه کارمان قرار دهیم که پیش از آن که کسی را به چیزی متهم یا نکوهش کنیم ابتدا آن عیب و اتهام را در خودمان جستجو کنیم و ببینیم آیا ما از کسی که قرار است نکوهش شود بهتریم؟
ویژگیهای ما لاهیجانیها [شش] نوجویی و نوخواهی| یکی از ویژگیهای جالب ما لاهیجانیها، که شواهد تاریخی هم برایش وجود دارد این است که بیشترمان آماده پذیرش چیزهای جدید هستیم و با تغییرات، چه بزرگ باشند و چه کوچک، سر جنگ و مخالفت نداریم. رد این ویژگی را حداقل تا سالهای منتهی به انقلاب مشروطه میتوان پیدا کرد، که میدانیم در شهر ما هم محافل انقلابی موثری وجود داشت و هم این محافل در جریان تغییرات منجر به انقلاب، نقشآفرینی کردند. همچنین لاهیجان نه اولین، اما یکی از چندده شهر نخست کشور ما بود که در آن مدارس نوین پا گرفتند و مردم با کنار گذاشتن شکل سنتی تحصیل و سوادآموزی، به شیوههای جدید روی آوردند. مثالهای تاریخی به کنار، همین امروز و در زمان حاضر هم اگر مردم لاهیجان را با شهرهای دیگر مقایسه کنیم میبینیم که هنوز هم آمادگی برای شناخت و پذیرش چیزهای جدید در ما بسیار بالاست و از آن دسته مردمی نیستیم که ندیده و نشناخته با هرچیز تازهای مخالفت میکنند و جلوی هر تغییری میایستند. البته ناگفته نماند که در جمله قبلی از عبارت «اگر مقایسه کنیم» استفاده شد، زیرا درباره مسائل اینچنینی همیشه باید از قیاس کمک گرفت و هر ادعایی را با محک مقایسه با نمونههای مشابهاش سنجید. زیرا در اینجا چیزی مطلق نیست و همه چیز نسبی است و هر ویژگی اجتماعی ما ـ چه مثبت باشد و چه منفی ـ در نسبت با جوامع دیگر معنا و مفهوم پیدا میکند. از اینرو زمانی که ادعا میکنیم آمادگی برای شناخت و پذیرش چیزهای جدید در ما بسیار بالاست، منظورمان این است که این حرف فقط در چارچوب معیارهای کشور ما و در قیاس با شهرهای دیگر اعتبار دارد.
ویژگیهای ما لاهیجانیها [هفت] طفره از عذرخواهی| میشناسیم کسانی را که هرگز حاضر به پذیرش اشتباهاتشان نیستند و حتی اگر گند بزنند و فاجعه به بار بیاورند، بازهم آسمان را به زمین میدوزند و به فلسفهبافی میافتند تا از اعتراف به خطایی که مرتکب شدهاند شانه خالی کنند. از این جنس آدمها در لاهیجان و میان ما هم زندگی میکنند. همیشه دیگران را در شکستهای خود مقصر میدانند و عواملی غیر از خودشان را مسبب ناکامیها میشناسند. حتی اگر خطایی که مرتکب شدهاند به فرد یا افرادی آسیب زده باشد، باز از پذیرش خطا و عذرخواهی ـ که مقدمه جبران است ـ طفره میروند و به انواع و اقسام توجیهات عجیب پناه میبرند. مثلاً اگر قرار بوده کاری را کامل و سر وقت انجام دهند و آن را انجام ندادهاند (یا دیر و ناقص تمامش کردهاند) هزار دلیل و توجیه میآورند تا خودشان را از این بدقولی آشکار تبرئه کنند و تن به ادای جمله تککلمهای «ببخشید» ندهند. این ویژگی را میتوان ترکیب چند ویژگی دید: کمی مسئولیتگریزی، کمی تکبر بیجا، کمی رشدنیافتگی شخصیتی. وگرنه هر انسان بالغ و مسئولیتپذیری میداند که اگر خطا کرد باید مسئولیت خطای خودش را هم به عهده بگیرد و اگر باعث خسارت و ضرر به فرد یا افرادی شد، این خسارت و ضرر را هم جبران کند. هم در چارچوب حقوق اجتماعی و اخلاقی این پذیرش و جبران ضرورت دارد و هم از نظر باورهای دینی ما مسلمانان تکلیفی دینی محسوب میشود. ما نمیتوانیم، ولو غیرعمد به کس یا کسانی آسیب بزنیم و بعد به پیامدهای آسیبی که زدهایم بیاعتنا باشیم و از تعهد به تلافی این ضرر بگریزیم. هرکاری که میکنیم، هرچقدر هم کوچک باشد، باید مسئولیت عواقبش را هم بپذیریم. همانطور که از دیگران توقع داریم مسئولیت تبعات کارهای خودشان را بپذیرند. این ویژگی، یعنی نپذیرفتن خطاها و تقصیرها چقدر در میان ما عمومیت دارد؟ پاسخ دادن به این پرسش بدون یک تحقیق جامع و علمی ممکن نیست، فقط همینقدر میتوان گفت که این ویژگی، هرچند کم در بخشی از جامعه ما وجود دارد و آنقدری پررنگ است که نشود نادیدهاش گرفت.
ویژگیهای ما لاهیجانیها [هشت] تحمل و شکیبایی| اجازه بدهید این گزارش را با پرداختن به یک ویژگی مثبت به پایان ببریم. ما لاهیجانیها آدمهای صبوری هستیم. گاهی ناراحت یا غمگین میشویم، روزهایی پیش میآید که حوصله خودمان را هم نداریم، وقتهایی هست که زیر بار مشکلات و فشارها، کنش و واکنشهای نادرستی نشان میدهیم، اما فراتر از همه اینها مردم صبوری هم هستیم. مشکل ما بیصبری و کمتحملی نیست، بزرگی مشکلاتمان است. خب گاهی، فقط گاهی ـ مانند هر انسان یا جامعه دیگری ـ در سیل مشکلات و فشارها کاسه صبرمان لبریز میشود، اما دلیل این لبریز شدن کاسه صبر بیشتر از اینکه به ما برگردد به ناملایمتیهای روزگار برمیگردد. اتفاقاً کارنامه ما آدمهای معمولی در این زمانه سخت (که از آسمان مشکل میبارد و از زمین دشواری سبز میشود) کارنامه قابل دفاعی است. از صبح که از خواب بیدار میشویم و گوشی به دست میگیریم، شبکههای اجتماعی چند خبر ناراحتکننده به سمتمان شلیک میکنند، قیمت کالاهایی که مجبور به خریدشان هستیم اگر نه هر روز که هر هفته بالا میروند، کرونا همچنان ادامه دارد و نمیدانیم چه زمانی شرش را کم میکند، برخی مسئولین و تریبوندارها هم به جای ایجاد آرامش و امید در مردم، با حرفهای نسنجیده و ناصواب به روح و روانمان چنگ میکشند و … باز با همه اینها سعی میکنیم حداقل با نزدیکان و آشنایانمان مهربان باشیم و تا جایی که از دستمان برمیآید به دیگران کمک کنیم. پس ما صبور هستیم.
ویژگیهای ما لاهیجانیها، پایان سخن | میشود این گزارش را با ذکر دهها ویژگی مثبت و منفی دیگر ادامه داد و قطعاً این مطلب چندصفحهای، همه خصایص ما را دربرنمیگیرد (و ما هم چنین ادعایی نداریم). اما هر سخنی را باید جایی تمام کرد. امید داریم که این گزارش، با همه معایبی که حتماً دارد ما را به بازاندیشی درباره خودمان ترغیب کند، که هم ویژگیهای مثبتمان را تقویت کنیم و هم اگر خدای نکرده ویژگی منفی در خودمان سراغ داریم برای رفع آن بکوشیم.