جمعه, آذر ۲, ۱۴۰۳
مطالب ویژه

گفتگویی درباره ایران و مسأله قومیت

گفتگویی درباره ایران و مسأله قومیت ـ دنیای امروز دنیای تفاوت‌ها و تکثرهاست

 

به نظر می‌رسد که نمی‌شود موضوع قومیت را موضوعی کم‌اهمیت و حاشیه‌ای دید. در واقع به اعتقاد جامعه‌شناسان، بخشی از هویت هر فرد از قومیت وی نشأت می‌گیرد. این موضوع را با یکی از جامعه‌شناسان نسل جدید کشور، دکتر امید عزیززاده در میان گذاشتیم و نظرات وی را در این زمینه جویا شدیم. گفتگویی درباره ایران و مسأله قومیت چکیده‌ای از آن بحث است.


ــ اخیراً مضمون و برخی دیالوگ‌های یکی از سریال‌های شبکه سوم سیما به نام وارش، باعث شد که برخی از گیلانی‌ها با این احساس که در این سریال به قومیت و فرهنگ گیلان توهین شده است، اعتراضاتی را داشته باشند. به نظر می‌رسد، ما در ایران سال ۱۳۹۸ همچنان با موضوع قومیت مواجه هستیم. نظر شما چیست؟

من این سریال را ندیدم، اما در مورد قسمت دوم سوال شما باید عرض کنم بله مسأله قومیت در ایران و جهان  امروز همچنان وجود دارد، و منشا بحران‌های مهمی هم است. شما حتی در آمریکا ـ با این همه ادعا ـ می‌بینید که مسأله قومیت در قالب دوگانگی‌هایی مانند سیاهان و سفیدان و مهاجرین و ساکن بومی، اروپاییان و شرقی‌ها و … وجود دارد و منشاء تخاصم و خشونت هم می‌شود. سایر جوامع شرقی و غربی هم، کمتر یا بیشتر با این مسأله مواجه‌اند. جامعه ایران نیز مانند اغلب جوامع دیگر با این مسأله روبه‌روست. وجود قومیت‌های مختلف در جامعه ایران (فارس، بلوچ، کرد، ترک، لر، عرب، ترکمن، گیلک و اقوام دیگر) نشان‌دهنده تکثر و تفاوت در جامعه ایران محسوب می‌شود. یک نگاه متنفذ در سیاست‌گذاری‌های کشور ما وجود دارد که عمدتاً به دنبال یک‌شکل‌کردن جامعه در تمام ابعاد و همه زمینه‌ها است و تکثر را چندان نمی‌پسندد و مطلوب نمی‌داند. این کوشش برای یکسان‌سازی ابعاد بسیار وسیع و چندبعدی دارد که احتمالا موضوع بحث شما نیست و بهتر است برای جلوگیری از طولانی شدن گفت‌وگو از آن عبور کنیم. فقط باید به این نکته اشاره کنم که برخی کوشش‌ها برای یکسان‌سازی، عملاً باعث واکنش‌های ناخودآگاه می‌شود و قومیت‌ها را به واکنش دفاعی تحریک می‌کند و حتی گاهی در مواقعی به افراط می‌کشد که باعث شکل‌گیری ناسیونالیسم قومی می‌شود. بنابراین می‌توان گفت که نه فقط خود توهین و خطایی که در آن سریال وجود داشت باعث آزردگی گیلک‌ها شد، که احساس نگرانی درباره کوچک شمردن فرهنگ و اصالت قومی مردم گیلان منجر به این اعتراضات شد.

 

ــ برخی کارشناس‌ها اعتقاد دارند که این اعتراض، فقط مسأله این سریال به‌خصوص نبوده است و به نوعی به کل نگاه غالب بر صدا و سیما برمی‌گردد. این تحلیل را تا چه حد قبول دارید؟ آیا اساساً می‌توان، یک اعتراض را تا این اندازه بسط داد و مجموعه‌ای از علل و عوامل را برای آن برشمرد؟

من خودم به شخصه تا حد زیادی با این تحلیل موافقم و فکر می‌کنم که نقد اصلی به تفکر غالب بر صدا و سیما برمی‌گشت. در پاسخ به سوال قبلی گفتم که عده‌ای از سیاست‌گذاران کلان در ایران به نوعی به دنبال یکسان‌سازی جامعه و محو اقوام مختلف هستند. این نگاه در صدا و سیما نیز رخنه کرده است و گاهی در برنامه‌های آن مجال بروز پیدا می‌کند. اینکه می‌خواهند همه یک‌جور باشند، یک‌جور فکر کنند، یک حرف را مدام و بارها به کلیشه‌ای‌ترین و شعاری‌ترین شکل تکرار کنند، و هرکسی را که چنین نباشد با انگ و برچسب بنوازند. البته انصافاً و حقاً باید به این واقعیت اذعان کرد که صدا و سیما در سال‌های گذشته و با تاسیس شبکه‌های استانی تلاش خوبی را برای ارج نهادن به استان‌ها و مردم مقیم شهرستان‌ها آغاز کرد، اما متأسفانه این طرح ستودنی و ایده عالی، مثل بسیاری چیزهای دیگر کشور ما به آن نتیجه مطلوب نرسید و ما امروزه آن اصالت و غروری را که مردم گوشه و کنار ایران شایسته آن هستند در شبکه‌های استانی نمی‌بینیم. زیرا شبکه‌های استانی عمدتاً با به کارگیری نیروهای ضعیف و سطح پایین و برنامه‌سازی‌های آماتور، نتوانستند و نمی‌توانند آن محتوای باکیفیت را تولید و عرضه کنند. نمی‌شود که فقط با تکرار مکررات و بازخوانی چندین و چندباره بدیهیات و مسائل پیش‌پا افتاده، برای مردم برنامه ساخت. این نقد فقط محدود و منحصر به صدا و سیما هم نیست. مثلاً گاهی می‌بینیم که رسانه‌های محلی، باز همان حرف‌های رسانه‌های ملی را می‌زنند و عملاً در کار و تولید محتوا، دنباله‌رو تهران‌نشین‌ها می‌شوند. بارها و بارها می‌شنویم که عده‌ای، به فراخور شرایط از ضرورت توجه به فرهنگ محلی استان‌ها حرف می‌زنند ولی در عمل باز همان رویه‌های شکست‌خورده گذشته را شاهد هستیم.

 

ـ به نظر شما، آیا ما برای تأمین خیر و سعادت جامعه خودمان باید از مسأله قومیت عبور و قومیت‌ها را محو و کمرنگ کینم؟ یا اینکه قومیت‌ها را با همه کثرت و تنوعی که دارند بپذیریم، و حتی بر آن تأکید هم داشته باشیم؟

دنیای امروز دنیای تفاوت‌ها و تکثرهاست و این اقوام و افکار مختلف هستند که در کنار هم زیست می‌کنند. به نظر بنده سیاست یکسان‌سازی، سیاستی اشتباه با هزینه‌های جبران‌ناپذیر است و غنا و اصالت جامعه ما را از بین می‌برد. دقت داشته باشید که قومیت مبنای هویت‌یابی گروه‌های مختلف جامعه است و حتی سبک زندگی گروه‌های محتلف جامعه را شکل می‌دهد و بر آن تاثیر می‌گذارد. معتقدم که هر برنامه‌ای برای تضعیف قومیت‌های ایرانی، اتفاقاً باعث تشدید مسائل منفی قومیتی می‌شود و شکاف‌های عمیقی در جامعه ما به وجود می‌آورد. آنچه که از یک نظام سیاسی پیشرو انتظار داریم این است که به جای یکسان‌سازی‌ها،  بر هویت شهروندی تاکید داشته باشد و اجازه دهد ابعاد دیگر هویتی (قومی، ملی، مذهبی و جهانی) به وسیله اجتماع برساخته شوند و شکل بگیرند. همه این ابعاد هویتی که نام بردم (قومی، ملی، مذهبی و جهانی) باید همراه باهم و در کنار هم باشند. نمی‌شود که مثلاً یک نفر بخواهد هم گیلانی باشد و هم جهانی، ولی هویت ایرانی خود را نفی کند. یا مذهب، که فارغ از همه نگاه‌های متعصبانه و آمیخته به افراط و تفریط، امروزه بخشی جدانشدنی از هویت ملی ماست. حتی می‌خواهم این را هم اضافه کنم که ادعای اثرگذاری در جهان و وادار کردن دیگران به تکریم ما زمانی معنی پیدا می‌کند که ما ریشه‌های خودمان را در همه ابعاد مختلف آن تقویت کنیم. ما ریشه‌های خودمان رو محکم‌تر کنیم، دیگران مجبور خواهند بود به ما احترام بگذارند.

 

ــ سوال آخر اینکه، ما در کنار مسأله قومیت، مسأله اعتراض را هم داشتیم. چیزی که در چند وقت اخیر به شدت به موضوع بحث محافل علمی و عمومی کشور ما بدل شده است. اما در کنار بحث اعتراض، ما شاهد بودیم که برخی نمایندگان مجلس شورای اسلامی و همچنین شوراهای شهر و روستا، سعی کردند که با بهره‌گیری از موج اعتراض مردم، نام و وجهه‌ای برای خودشان دست و پا کنند. به هر حال انتخابات نزدیک است. نظر شما در این باره چیست؟

این مساله ناشی از این است که در جامعه ما هویت شهروندی و و مسئولیت‌هایی که این هویت با خود دارد و نیز هویت سیاسی مستقل شکل نگرفته است. اگر انتخابات را در شهرهای مختلف کشور ببینید متوجه این موضوع خواهیم شد که بخش مهمی از رقابت‌ها در شهرهای چند قومیتی ایران عمدتاً رقابت‌های قومی است نه رقابت جدی و هدفمند احزاب و گروه‌های سیاسی. این نقص ناشی از این موضوع است که هنوز با وضعیت مطلوب، یعنی شهروند مستقل و شهروندان آگاه که تصمیمات سیاسی عقلانی و منطقی می‌گیرد و در کنش و واکنش‌های سیاسی و اجتماعی خود همه جوانب را می‌سنجند مواجه نیستیم. بلکه بسیاری از موارد رقابت قومیت‌هاست و در این شرایط نمایندگان نیز بر این موج سوار می‌شوند تا بهره مورد نظر خود را کسب کنند. فقط هم نمایندگان یا افراد مشابه نیستند، گاهی برخی بدخواهان و سودجویان نیز از این موج‌های اعتراضی به نفع خود به ضرر عامه مردم بهره می‌گیرند. تنها راه همان تلاش جدی برای تقویت هویت شهروندی است تا با افزایش مسئولیت‌پذیری و آگاهی عمومی، جلوی هر نوع سوءاستفاده را بگیریم.

 

گفتگویی درباره ایران و مسأله قومیت ـ مجله لاهیجان ـ شماره ۳۶

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *