کاربری زمین در لاهیجان
کاربری زمین در لاهیجان ـ درنگ بر موضوع؛ تغییرات، آسیبها، انحرافات
مجله لاهیجان: شهرستان ما در چند دهه اخیر نسبت به قبل بسیار تغییر کرده و این تغییرات آنقدر پررنگ است که بتوانیم ببینیمشان و دربارهشان صحبت کنیم. البته بحث تحولات لاهیجان، بحث بسیار گستردهای است و ساحتهای گوناگونی را در خودش جای میدهد. بخشی از این تغییرات، به «زمین» برمیگردد و آنچه کاربری اراضی خوانده میشود. این گزارش، درنگی درباره همین موضوع با تکیه بر تحقیقات علمی مرتبط با آن است.
کاربری زمین در لاهیجان [یک] به گذشته، به مثلاً حدود سه دهه قبل که برگردیم و تصاویری را که از شهرمان در ذهن داریم مرور کنیم، میبینیم که بسیاری از زمینهایی که اکنون به خانههای آپارتمانی و مغازههای بزرگ تبدیل شدهاند، باغهای چای و جنگل بودهاند. حتی قدیمیترها، که سالهای دورتر از آن را هم به یاد دارند میگویند بخشهای وسیعی از اطراف شهر لاهیجان را نیز جنگلهای انبوه با درختهای قطور دربرگرفته بود و طبیعت با همه ویژگیهای ذاتیاش، در همزیستی با بافت شهری لاهیجان خودنمایی میکرد. اما اکنون چنین نیست و بافت طبیعی در مواجهه با گسترش حوزه شهری عقبنشینی کرده و جای خودش را به ساختمانهای آجری داده است. بخشی از این روند با توجه به افزایش جمعیت لاهیجان و تغییرات اجتماعی و اقتصادی، اجتنابناپذیر بود و عملاً چارهای جز تغییر ماهیت استفاده از زمین برای احداث ساختمانهای تازه وجود نداشت. کاری که انسانها از قرون گذشته، از زمان یکجانشینی ـ ولو به شکلی بسیار محدودتر ـ انجام میدادند. از اینرو نمیشود و نباید واقعیتهای زیست بشر را نادیده گرفت و این تغییر بهوجود آمده را تغییری کاملاً منفی و مخرب دید. منتها نکته اینجاست که این تغییر، با همه ویژگیهای مثبت و منفیاش، پیامدهای پیدا و پنهانی هم داشته که برخی از آنها مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است و میگویند در مسیر این تغییر ـ که باز باید بر اجتنابناپذیر بودن آن تأکید کنیم ـ خطاها و انحرافاتی هم وجود داشته که بخشی از آن ناشی از سوءتدبیر و مدیریت نادرست و بخشی دیگر نیز از طمع و فرصتطلبی و سوءاستفاده برخی افراد خاص بوده است. به عبارت دیگر، از یک طرف مدیریت درست و کارآمدی برای مراقبت از طبیعت ـ به مفهوم عام آن ـ نداشتیم و از طرف دیگر، عدهای که امکان دور زدن یا زیر پا گذاشتن قانون را داشتند نیز به طبیعت چنگ انداختند و به طمع ثروتاندوزی به چیزی که متعلق به همه مردم و نیز نسلهای آینده بود دستدرازی کردند. احتمالاً هر کدام از ما، تعدادی از این سوءاستفادهگران را میشناسیم یا حداقل از این و آن، چیزهایی درباره آنان شنیدهایم. اما از آنجا که این بحث، بحثی درباره روندها و رویههاست، از اشاره به مصادیق و نام افراد عبور میکنیم و در ابعادی بزرگتر به تأمل درباره مسأله مینشینیم.
کاربری زمین در لاهیجان [دو] طبق مطالعات انجامشده، تغییر کاربری زمینهای شهرستان لاهیجان از اوایل دهه هفتاد تسریع شد. در گذشته هم چنین کارهایی انجام میگرفت، اما با شروع دهه هفتاد و متأثر از عوامل اجتماعی و اقتصادی ـ و نگاه دولتی که اداره امور کشور را به دست داشت ـ روند تغییر کاربری زمینهای شهرستان ما سرعت گرفت. میگفتند توسعه اولویت ماست و همه چیزهای دیگر، از نظر اهمیت در جایگاه بعدی ـ پشت سر توسعه ـ قرار میگیرند. از همان زمان به این نگاه انتقادات بسیاری وارد بود و جمع بزرگی از دلسوزان کشور، میدیدند که در سیطره این نگاه، مسائل اصلی دیگر مثل عدالت و محیط زیست و زندگی سنتی به حاشیه میرود و آسیب میبیند. پیش از ادامه بحث، باید به این نکته اشاره کرد که حمله توسعه به سنت، فقط در سبک زندگی جلوهگر نشد و چنان که خواهیم دید، اقتصاد روستایی و کسبوکارهای سنتی و مشاغلی که از قدیم تا زمان ما دوام آورده بودند نیز آسیب دیدند یا به کلی نابود شدند. قصد ما روضهخوانی برای آنچه نابود شده نیست، از تغییری که اتفاق افتاده صحبت میکنیم. حرف این است که این توسعه، آن توازن و همهجانبهنگری را نداشت و در مسیر خود، بسیاری چیزها را زیر پا گذاشت و از بین برد. از جمله تغییراتی که در مسیر این توسعه انجام گرفت، تغییر گسترده کاربری اراضی کشاورزی بود که میگویند «مهمترین پیامد آن حذف اشتغال مولد روستایی و پیوستن روستاییان تولیدکننده به خیل عظیم مصرفکنندگان شهری است.» برگردیم به بحث خودمان. روند شتابان تغییر کاربری زمینها در آغاز دهه هشتاد کُند شد و در سالهای بعدتر، با سختگیریهای بیشتر در این حوزه، دستدرازی به اراضی کشاورزی و طبیعی نسبت به قبل کاهش یافت. اما تا جایی که میدانید و میدانیم، این تغییرات هرگز کاملاً و به شکل قطعی متوقف نشد و هنوز هم در گوشه و کنار شهرستان، برخی افراد ـ که معمولاً از دسترسیهای خاص برخوردارند یا نقایص موجود در قوانین را میشناسند ـ چنین کارهایی میکنند. در سالهای گذشته برای شماری از آنان پروندههای قضایی تشکیل و پروندهها به صدور حکم منتهی شد و پرونده عدهای دیگر نیز، باز و در جریان است (اما همیشه درصدی از فساد، نه فقط در موضوع کاربری اراضی، که در همه موضوعات وجود خواهد داشت و مجرمان واقعی همیشه راهی برای زیر پا گذاشتن قانون و مقررات پیدا میکنند).
کاربری زمین در لاهیجان [سه] اما همه چیز به طمع و فرصتطلبی برخیها محدود نمیشود و نقش مخرب آنان، فقط بخش کوچکی ـ کوچک، اما آزاردهنده ـ ماجراست. مطالعهای با عنوان «تحلیلی پیرامون اثرات و پیامدهای تغییر کاربری اراضی کشاورزی در روستاهای بخش مرکزی شهرستان لاهیجان در دهه اخیر» در سال ۱۳۹۱ انجام گرفت (منتشر شده در شماره ۲۱ نشریه «مطالعات برنامهریزی سکونتگاههای انسانی») که میگفت بخش قابلتوجهی از تغییر کاربری زمینهای زراعی در بازه زمانی سال ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۰ به دست خود ساکنان و روستاییان انجام شده و آنان انگیزه خودشان از این تصمیم را، بهصرفه نبودن کار کشاورزی عنوان کردهاند و خلاصه حرفشان این بود که هزینههای تولید در این بخش آنقدر بالا و مخارج زندگی آنقدر سنگین و زیاد است که رمقی برای ادامه فعالیتمان باقی نمیماند. بیشتر از یک دهه از این مطالعه میگذرد و تقریباً همه میدانیم که حال و روز کشاورزان ـ چه در چای و چه در برنج ـ بهتر نشده که هیچ، بدتر هم شده است و از اینرو آن مشکل همچنان باقی است. در یک تصویر بزرگ، کار در حوزه تولیدات کشاورزی، بهویژه برای کشاورزان خُردی که روی زمینهای کوچک خودشان کار میکنند، کاری پرزحمت و کمسود است و در قیاس با سود احتمالی که از کاربری متفاوت زمین ـ مثلاً ساخت و اجاره ویلا ـ حاصل میشود اصلاً به چشم نمیآید. به تعبیر دیگر، مسیری که اقتصاد کشور ما در چند دهه اخیر از آن گذشته، زمینهساز این تغییر شده و کشاورزان را از فعالیت در این بخش دلسرد کرده است. نکته مهم دیگر اینجاست که نابودی کشاورزی، که شغلی است که معمولاً نسل پشت نسل در خانوادهها ادامه داشته، به اقتصاد محدود نمیماند و تغییرات گسترده و برگشتناپذیری در سبک زندگی و فرهنگ جامعه ایجاد کرده و میکند. بدتر اینکه جوانان و نوجوانانی را میشناسیم که از کشاورز بودن پدر و مادرشان شرمندهاند و به جای اینکه با افتخار سرشان را بالا بگیرند، اغلب در صحبتهایشان از اشاره به شغل والدینشان طفره میروند. آنهم در حالی که فرزند یک دلال یا موادفروش، با صدای بلند پدرش را مردی با «شغل آزاد» اعلام میکند، چه آنکه یکی شغل پردرآمدی است و دیگری نیست و در جامعهای که پول به معیار ارزش و اعتبار تبدیل شده، خواهناخواه ـ خوشمان بیاید یا نیاید ـ فقر نیز شرمندگی میآورد.
کاربری زمین در لاهیجان [چهار] براساس برخی پژوهشها، هرچه شمار مسافران به یک منطقه کشاورزی بیشتر شود و افراد غیربومی بیشتری به آن منطقه رفتوآمد کنند، میزان تغییر در نحوه استفاده از زمینهای آن منطقه نیز به همان نسبت بیشتر میشود. فرض بر این است که این مسافران، خریداران بالقوه زمین از مالکان محلیشان هستند. نمیشود گفت همه، اما بیشتر غیرمحلیهایی که زمین کشاورزی را از مالک بومی آن میخرند، نه اهل این کار هستند و نه انگیزهای برای انجام چنین فعالیتی دارند. نوشتهاند «پدیده توریسم به صورت مستقیم و یا غیرمستقیم بر کاربری اراضی تأثیرگذار است. در برخی از مناطق شهری و روستایی مستقیماً باعث تغییر کاربری میشود و در مناطق دیگر، با افزایش قیمت زمین بر فعالیتهای کشاورزی تأثیر گذاشته و باعث بیرغبتی کشاورزان به فعالیتهای کشاورزی شده که درنهایت به تغییر کاربری اراضی کشاورزی منجر میشود. در مناطق روستایی دوردست به دلیل تفاوت درآمد شهر و روستا ـ که عوامل توریستی نیز باعث تشدید این اختلاف درآمد میشود ـ مهاجرت روستاییان را افزایش میدهد که نتیجه آن بایرشدن یا عدم بهرهبرداری اصولی از اراضی کشاورزی است.» این قاعده منحصر به لاهیجان یا گیلان نیست و گویا در سراسر جهان وجود دارد و حتی در همین همسایگی ما، در مازندران بیشتر از گیلان مشاهدهشدنی است. اوایل دهه هشتاد شمار مسافرانی را که در یک دوره یک ساله به شهرستان لاهیجان میآمدند، عددی بین ۱۸۰ تا ۲۰۰ هزار نفر تخمین میزدند و اکنون این عدد از چند میلیون نفر بیشتر شده است. پیامدهایی که آن مطالعات دربارهاش صحبت میکردند، از جمله افزایش قیمت زمین (آنهم به شکل سرطانی، تا جایی که اهالی شهرستان را با بحران مسکن و سرپناه درگیر کرده)، نابودی شماری از زمینهای کشاورزی و تغییر کاربری بعضی دیگر، رها شدن زمینها و بیشتر شدن تعداد مالکان غیربومی، همگی بهوضوح در لاهیجان و روستاهای آن دیده میشود. گویا مسائل دیگری مثل کاهش کیفیت هوا و تخریب اکوسیستم نیز در همین لاهیجان ما اتفاق افتاده که از چشم بسیاری از ما پنهان مانده است.
کاربری زمین در لاهیجان [پنج] بنابراین آن تغییری که در این چند دهه روی داده، در مجموع به زیان اهالی تمام شده و ضررها و خسارتهای آن بر فوایدش میچربد. حداقلش این است که گردشگری ـ که صنعتی اشتغالزا در همه دنیاست ـ در لاهیجان، اشتغال چندانی ایجاد نکرده و آن تأثیری را که میتوانسته در اقتصاد شهرستان ما بگذارد، نگذاشته است. به عبارت دیگر، ما مشکلات فروان ورود گسترده مسافران، مثل ترافیک در شهر و جادههای منتهی به آن، گرانی خوراکیهایی مثل میوه و رفتارهای ناهنجار برخی مسافران را تحمل میکنیم، اما آن منافعی را که باید در اشتغال و بهبود زندگی اقتصادیمان ببینیم، نمیبینیم. نه اینکه اصلاً تأثیری نداشته باشد، اما در قیاس با ظرفیتی که وجود دارد و مشکلاتی که به اهالی تحمیل میشود، چندان قابلتوجه و راضیکننده نیست. مسألهای دیگری را به همین مسأله اضافه کنیم و از این قسمت بحث بگذریم. پژوهشی در اواسط دهه ۱۹۹۰ میلادی از سوی دو پژوهشگر انگلیسی (سی. گرین و اچ. هانتر) با عنوان «گردشگری و محیط زیست» انجام گرفت که میگفت باید در ساخت ویلا، بهویژه برای ثروتمندان سختگیری کرد، چه آنکه آنان از این ویلاها نه برای اقامت دایم (به عنوان سرپناه خانواده) و نه برای امرار معاش (اجاره ویلا به تعداد زیادی از افراد برای کسب درآمد) که فقط برای چند روز از یک سال استفاده میکنند. حرفشان این بود که ویلاسازی برای استفاده شخصی هیچ ربطی به توسعه صنعت گردشگری و رشد اقتصادی ندارد و کنشی خودخواهانه و مخرب برای زمین محسوب میشود. آیا این پژوهش که از عمر آن نزدیک به سه دهه میگذرد و در کشوری متفاوت با کشور ما انجام شده، با آنچه در شهرستان ما روی داده و در جریان است، ارتباط دارد؟ آیا حرف آن دو پژوهشگر، حرف درست و قابلاعتنایی است؟ درباره پاسخ به این پرسشها، خودتان بر اساس شناختی که از لاهیجان دارید بیندیشید.
کاربری زمین در لاهیجان [شش] چند سال قبل، پژوهشی درباره چرایی نابودی توتستانهای لاهیجان و پیامدهای مختلف آن انجام گرفت و مجموعهای از علل و عوامل موثر بر این اتفاق بررسی شد. نتایج این پژوهش پاییز ۱۳۹۶ در سیودومین شماره از فصلنامه «نگرشهای نو در جغرافیای انسانی» منتشر شد. البته نویسندگان آن مقاله پژوهشی، بیشتر از عبارت «تغییر کاربری» برای توصیف آنچه به سر توتستانها آمده است استفاده میکردند، که عبارت نادرستی هم نیست و به موضوع گزارش ما ارتباط پیدا میکند. پرسشی که در آن تحقیق مطرح شد این بود که چرا پیشه کهن نوغانداری که عمرش به گذشتههای دور میرسد، در روزگار ما چنین ضعیف و در برخی نقاط رو به نابودی رفت؟ پاسخ بسیار ساده بود: چون این فعالیت، به هزار و یک دلیل دیگر فعالیتی اقتصادی ـ به آن معنی مصطلح ـ محسوب نمیشود و زور آن به زور تغییراتی که روی داده است نمیرسد. طبق آماری معتبر، اکنون تعداد خانوادههای نوغاندار به عددی کمتر از بیست هزار خانوار رسیده و این صنعت در برخی نقاط، کاملاً از بین رفته و در نقاط دیگر فقط بقایای نیمهجانی از آن باقی مانده است. زمانی میگفتند که علت زوال نوغانداری، بیعلاقگی نسل جدید به چنین شغلی است (درباره چای و برنج نیز برخیها چنین عقیدهای دارند). این گفته ـ که رگههایی از سطحینگری و شکمسیری گوینده هم در آن وجود دارد ـ گفته صددرصد نادرستی نبود، اما برای تبیین ماجرا کفایت نمیکرد. چون علت آن بیعلاقگی و ریشه مشکل را در نظر نمیگرفت و این واقعیت را نادیده میگذاشت که دلسردی نسل جدید، به پایین بودن درآمد چنین کارهایی برمیگردد. درواقع نوغانداری، تغییرات اقتصادی را تاب نیاورد و در مواجهه با الزامات تازهای که به دنبال این تغییرات شکل گرفته بود از پا درآمد. در آن پژوهش میخوانیم که «در مجموع باتوجه با تعداد، درصد و توزیع هریک از عوامل موثر بر صنعت پرورش کرم ابریشم و تغییر کاربری اراضی توتستانها… حاکی از بسته بودن افقهای توسعه نوغانداری در سالهای آتی برای روستاها است.» همچنین «عدم حمایت جدی دولت از نوغانداران، نبود قیمت خرید تضمینی که با تورم اقتصادی کشور همخوان باشد و عدم تعادل میان درآمد بخش نوغانداری و سایر بخشهای خدماتی و صنعتی، بالا بودن هزینه تولید در مقایسه با درآمد حاصل از فروش محصول» و چند عامل دیگر «از جمله دلایل کاهش و نابودی نوغانداری به شمار میروند.» درباره اینکه این پژوهش چقدر کامل و جامع است، میتوانیم ساعتها صحبت کنیم و نقاط ضعف و قوت آن را به بحث بگذاریم. اما باید اذعان کرد که بخشی از تغییرات محیط طبیعی شهرستان لاهیجان به مسأله نوغانداری و کوچکشدن اقتصاد این بخش برمیگردد و نمیشود از تغییرات دهههای اخیر لاهیجان نوشت و به آن اشاره نکرد.
کاربری زمین در لاهیجان [هفت] پیشبینی میکنند تا چند سال آینده، سیوپنج درصد از محیط طبیعی لاهیجان از بین میرود. این تغییر متأثر از افزایش جمعیت شهرستان روی میدهد و نیاز به زمین برای تأمین نیازهای این جمعیت فزاینده، خواهناخواه به تغییر کاربری بخشی از زمینهای لاهیجان منجر میشود. طبق آماری موثق، در بازه زمانی شصت ساله از اواسط دهه ۱۳۳۰ تا نیمههای ۱۳۹۰، یعنی تا همین چند سال پیش، جمعیت لاهیجان (کل شهرستان) پنج برابر شده است. این تغییر هم بزرگ است و هم تبعات ریز و درشت فراوانی دارد. نکته اینجاست که ما در گذشته با پدیده مهاجرت به شکل گسترده مواجهه نبودیم، اما تحتتأثیر علل و عوامل بسیاری، اکنون شهرستان ما با روندی افزایشی، شاهد ورود و اقامت دایم شمار زیادی از متولدان استانهای دیگر کشور است و حتی در برخی مناطق روستایی، همراه با تغییر بافت طبیعی، بافت اجتماعی نیز دگرگون شده است. چندی قبل، دکتر رقیه صمدی از دبیران رصدخانه مهاجرت ایران در مصاحبه با سایت همشهری آنلاین گفت «پیوند بین مهاجرت انسان، محیط زیست و تغییرات اقلیمی در سالهای اخیر توجه بسیاری از محققان و کارشناسان این حوزه را به خود جلب کرده است. همچنین این موضوع به یکی از تیترهای اصلی اخبار و رسانههای دنیا تبدیل شده است. اما از آنجا که در خصوص تعداد افرادی که به دلایل اقلیمی مهاجرت میکنند، نه در سطح کشور ایران و نه در سایر کشورها آمار رسمی وجود ندارد، با قطعیت نمیتوان در خصوص افت و خیز روند مهاجرتهای اقلیمی صحبت کرد. اما روند تغییرات اقلیمی و شاخصهای تعیینکننده آن مثل وضعیت بارشها، میزان خشکسالی و سایر شاخصهای مرتبط با آن در کشور به خوبی بیانگر تشدید اثرات تغییرات اقلیمی در سالهای اخیر بوده است که این امر به طور قطع در فرآیند جابجایی و مهاجرت افراد در درون کشور اثرگذار هستند. استانهای شمالی کشور مثل استانهای گیلان و مازندران که تراز آبی مثبتی دارند، به دلیل داشتن منابع آبی و حاصلخیزی خاک و سایر عوامل کششیِ دیگر همواره به عنوان استانهای جاذب مهاجران شناخته میشوند. بهطوری که در سالهای اخیر هم با روند فزاینده مهاجران به این استانها مواجه بودهایم که نتیجه آن را میتوان در کالایی شدن زمینهای کشاورزی و افزایش ساختوسازها عمدتا به صورت ویلایی و تراکم جمعیت در این استانها مشاهده کرد.» اینکه مهاجران با خودشان چه میآورند و نقاط مثبت و منفی آمدنشان چیست، خارج از موضوع بحث ماست اما تا جایی که میدانید و میدانیم، بخشی از تغییر و تحولاتی که لاهیجان در چند دهه اخیر تجربه کرده، به این مساله مهاجرت برمیگردد.