مردم لاهیجان و برخی دغدغههای آنان
اشاره: گفتنی دربارهی لاهیجان بسیار زیاد است. پای صحبت هر کدام از مردم لاهیجان که بنشینیم، حرفهای زیادی برای گفتن دارند. اما خوب که دقت کنیم، دغدغههای بسیاری از اهالی مشترک است و حول چند مسألهی خاص دور میزند. این ده مسأله که ما انتخاب کردیم و همراه با شما آنها را مرور و بررسی میکنیم، در فهرست مهمترین مسائلی جای میگیرد که ذهن همشهریان عزیز ما را به خودش مشغول میکند و اغلب موضوع بحثهای خانوادگی یا دوستانهی آنها میشود.
یک: ترافیک فزاینده خیابانهای شهر ما: حتما شما هم متوجه شدید که خیابانهای لاهیجان نسبت به گذشته شلوغتر شدهاند و بعضی ساعات شبانهروز، تعدادی از خیابانهای پرتردد شهر ما عملاً قفل میشوند. تعداد خودروها خیلی زیاد شده است و اصرار اکثر مردم لاهیجان برای استفاده از خودروهای شخصی در مسیرهای داخل شهر، باعث شلوغی خیابانها و ایجاد ترافیک میشود. به نظر میرسد که هرچه جلوتر برویم، این شلوغی بیشتر و بیشتر خواهد شد و رفت و آمد در داخل شهر هم مشکلتر. شهر ما شهر کوچکی است و ظرفیت حضور و تردد این همه خودرو را ندارد و اگر فکری برای این مسأله نشود، شاید سال آینده یا سال بعد از آن، کار بدجوری گره بخورد و مشکلی به نام ترافیک به فهرست مشکلات شهر ما اضافه شود. اواخر دی ماه امسال، مسعود کاظمی، شهردار لاهیجان گفت که «رفاه حال شهروندان و کاهش مشکلات ترافیکی، از سیاستها و اولویتهای شهرداری و شورای اسلامی لاهیجان است و احداث معابر جدید و ایجاد شهری ایمن و روان برای شهروندان از اهداف و برنامههای مدیریت شهری در این شهر محسوب میشود». این سخنان نشان میدهد که مجموعه شهرداری و مدیریت شهری از موضوع غافل نیست و به تدبیر مشکل میاندیشید و احتمالاً برنامههایی هم برای آن دارد. گذر زمان معلوم میکند که آیا این برنامهها اجرایی میشوند، و در صورت اجرا چقدر مفید و موثر خواهند بود.
دو: ناهمواریهای کوچهها و خیابانها: چاله چولههای شهر لاهیجان انصافاً خیلی زیادند. معمولاً کوچه و خیابانها را درست آسفالت نمیکنند و بارندگی مداوم هم ناهمواری و تخریب آن را تسریع میکند. کَندن برای لولهگذاری یا عملیاتهای ضروری دیگر هم که به جای خود. به هر حال، این مشکل، مشکل کوچکی نیست و علاوه بر زشت کردن ظاهر کوچه و خیابانها، زندگی مردم لاهیجان را هم دشوار کرده است.
سه: رفتارهای متکبرانه چند عضو شورای شهر: اینجا قصد نداریم درباره عملکرد شورای شهر لاهیجان در دوره اخیر و تصمیمها و مصوبات آن داوری کنیم، نکته ما چیز دیگری است؛ و آن رفتار متکبرانه و نادرست تعدادی از اعضای شوراست. کسانی که با رای مردم به عضویت شورا درآمدهاند، اما حالا خودشان را ارباب، و مردم را رعیت میبینند. آن زمان که دنبال رای مردم لاهیجان بودند، خودشان را نوکر و خادم آنها معرفی و توصیف میکردند و برای یک رای تا کمر خم میشدند، اما بعد که با انتخاب و به خواست همین مردم راهی شورا شدند، شخصیت دیگری از خودشان بروز دادند و «فاز سلطنت» برداشتند. شاید فراموش کردند که عضویت در شورای شهر مقام و منصب نیست و شأنی فراتر از آنچه در قانون آمده است ندارد. همهی اعتبار این شورا و اعضای آن به نمایندگی مردم برمیگردد و خود به خود و فینفسه هیچ اعتباری ندارد. اینجا از شخص خاصی نام نمیبریم سر بسته از موضوع میگذریم. اما خوب است که همگی به خاطر داشته باشند که برخوردهای نامناسب یا رفتارهای تکبرآمیز، میان آنها و مردم لاهیجان شکاف ایجاد میکند و فرد را از چشم شهروندان میاندازد. این موضوع فقط محدود به نمایندگان شورای شهر نیست و شامل همه مدیران و مسئولان میشود. اما دربارهی نمایندگان شورای شهر این واقعیت انکارنشدنی هم وجود دارد که اگر از چشم مردم بیفتند، شانس پیروزی در انتخابات بعدی را از دست میدهند و «توفیق خدمت!» از آنها سلب میشود.
چهار: برخورد نامناسب برخی کارمندان ادارات دولتی: گاهی در برخی ادارات شهرستان لاهیجان، کارمندان مواجهه درستی با مراجعهکنندگان ندارند. نه کاری را که به آنها سپرده شده است درست انجام میدهند و نه حتی ادب و احترام را رعایت میکنند. چند نفری هم هستند که حتی جواب سلام ارباب رجوع را نمیدهند. جالب است که همین کارمندان بیادب، زمانی که خودشان برای کاری به جایی مراجعه میکنند انتظار دارند که بهترین خدمات به آنها ارائه و احترام آنها کامل حفظ شود. روانشناسان و جامعهشناسان علتها و دلایل زیادی برای این رفتار متناقض برشمردهاند و بحث دربارهی آن مجال بیشتری را میطلبد. اما این برخوردهای ناپسند و بیحالی و بیحوصلگی در انجام کار هیچ توجیهی ندارد؛ اگر کسی از شغل خودش ناراضی است، استعفا بدهد و بیرون بیاید؛ چون حقوقی که بابت این شغل میگیرد به اعتبار انجام وظیفه است. این حرف را هم که «مگر چقدر حقوق میدهند» کنار بگذارد؛ هر کس کاری را میپذیرد باید آن را درست انجام دهد. اینکه رفتار برخی مراجعهکنندگان باعث آزردگی و ناراحتی میشود درست، اما این توجیهی برای بداخلاقی متقابل و بیحوصلگی کارمند نیست.
پنج: فرسودگی مدارس و نگرانیهایی که در این باره وجود دارد: به طور کلی و طبق آمارهای رسمی اعلام شده حدود سی درصد مدارس کشور «فرسوده» محسوب میشوند و نیاز به بازسازی یا جایگزینی دارند. تعداد زیادی از مدارس شهرستان ما نیز داخل همین سی درصد جای میگیرند و ضروری است که فکری برای آنها کرد. از آنجا که تقریباً در هر خانوادهای یک یا دو یا چند محصل وجود دارد، این مسأله، مسألهای عام به شمار میرود. البته متأسفانه وزارتخانهی آموزش و پرورش با کمبود منابع مالی مواجه است و دستش برای اجرای برنامههای عمرانی گسترده باز نیست. مسائل روی زمین مانده این وزارتخانه هم بسیار زیاد است و کارهای زیادی برای پیگیری وجود دارد. اواسط پاییز بود که رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور در گفتو گو با خبرنگار خبرگزاری میزان به تشریح این مسأله پرداخت و با اذعان به کمبود بودجه سالانه و ناتوانی مالی این وزارتخانه برای بازسازی مدارس فرسوده، از مصوبهای برای برداشت از حساب ذخیره ارزی سخن گفت و تدبیر اندیشیده شده را چنین تشریح کرد: «در قانون برنامه ششم توسعه، برای بازسازی مدارس فرسوده، ۳ میلیارد دلار اعتبار از محل حساب ذخیره ارزی مصوب شده است که اگر این مبلغ به سازمان نوسازی مدارس تخصیص یابد با یک کار جهادی میتوان بخش عمدهای از فضاهای آموزشی فرسوده را بازسازی و تبدیل به مدارس ایمن کرد».
شش: شخصی کردن مسائل عمومی: یک اخلاق ناپسند در برخی از ما مردم لاهیجان وجود دارد که البته در جاهای دیگر هم کم و بیش هست؛ و آن هم شخصی کردن مسائل عمومی است. مثلاً اگر از کسی خوشمان نیاید، با او همکاری نمیکنیم، ولو اینکه این همکاری نکردن ما باعث معطل ماندن کار مردم شود. اگر از مدیری خوشمان نیاید، کارهای بد او را بزرگ میکنیم و کارهای خوبش را نمیبینیم. گاهی به خاطر اختلاف با یک همسایه، زندگی همه اهالی محل را تلخ و مختل میکنیم و آرامش را از دیگرانی هم که نقش و مداخلهای در ماجرا نداشتند میگیریم. گاهی برداشتهای شخصی ما و دلخوریها و آزردگیهایی که به حق یا ناحق از دیگران داریم بر قضاوت دربارهی مسائل اثر میگذارد و مانع داوری منصفانه میشود. شخصی کردن مسائل عمومی بر سلامت نفس ما اثرات بد و مخربی میگذارد و اگر زیاد ادامه بیابد ما را تباه میکند. ما در جایگاه پند و اندرز اخلاقی نیستیم و صلاحیت چنین کاری را هم نداریم، اما چه خوب است که همه باهم تا جایی که میتوانیم از خشم و نارضایتی شخصی (حتی اگر حق با ما باشد) به نفع خیر عمومی صرفنظر کنیم.
هفت: دشواری در شناخت آنهایی که صادقانه کار میکنند و افراد ریاکار: در شهر ما هستند کسانی که صادقانه کار میکنند و کارشان را هم خوب بلدند. آنها در حوزه مسئولیتشان منشأ خدمات فراوانی میشوند و کارها را به خوبی پیش میبرند. کسانی را هم داریم که کار خاصی نمیکنند و حتی گاهی باعث خسارت و ضرر میشوند. عجیبتر اینکه همین دسته دوم ادعای بیشتری هم دارند و خودشان را مفیدترین فرد جامعه تلقی میکنند. یکی از مشکلات شهر ما این است که بسیاری از ما مردم لاهیجان نمیتوانیم این دو دسته را از هم جدا کنیم. آنقدر همه چیز درهمبرهم، و خبرها مبهم و شایعات زیاد است که گاهی تشخیص درست و نادرست دشوار و حتی غیرممکن میشود. این مشکل، مشکل بزرگی است و ما برای تدبیر آن به رسانههای جسور و متعهد به کار نیاز داریم. رسانههایی که واقعیتها را بیابند و آنچه را که یافتهاند درست و دقیق گزارش کنند. البته ما در شهر خودمان، باتوجه به ظرفیتها و محدودیتهای موجود، رسانههای خوبی داریم، اما هنوز از آن وضع مطلوب دوریم؛ و تا زمانی که به وضع مطلوب نرسیم، این مدعیان پرسروصدا در امنیت خواهند بود و شناخت و تمییز آنها از افراد خدوم و باشرف به درستی میسر نمیشود.
هشت: رشد بیرویه قیمت زمین و مسکن: رشد شتابان قیمتها به زمین و مسکن هم سرایت کرد و زمینهایی که زمانی متری چند هزار تومان بودند، اکنون میلیونی قیمتگذاری میشوند. علل و عوامل بسیاری دست به دست هم دادهاند و وضعیت را به این شکل درآوردهاند. خود این مسأله هم بخشی از معایب ساختار و قوانین اقتصاد کشور ماست. ساختارها و قوانینی که باعث شده است ملک و زمین به با ارزشترین سرمایه تبدیل شود و چیزی از حیث ارزش پایدار با آن برابری نکند. بحران ارز و نوسانات این بازار هم وخامت اوضاع را از چیزی که بود بیشتر کرد. در برخی شهرهای بزرگ، قیمت زمین و مسکن تا هفتاد درصد افزایش داشت و در شهرهای کوچکتر، این افزایش به حدود چهل تا پنجاه درصد رسید. حرف در این باره زیاد است و با بحثهای مختصر نمیتوان مسأله را به خوبی تشریح کرد. فقط این نکته را باید گفت که در چنین شرایطی است که حسرت خانهدار شدن بر دل اکثر جوانان ما خواهند ماند و حتی زندگی اجارهنشینی هم باتوجه به قیمت بالای رهن و اجاره به مانع و مشکل برمیخورد.
نه: باندبازی و رفتارهای قبیلهای: مشکل باندبازی در همه جای کشور دیده میشود و در شهر ما نیز به همان اندازه (نه کمتر و نه بیشتر) وجود دارد. رفتارهای قبیلهای موضوعی فراتر از گرایش سیاسی، مثلاً اصولگرایی یا اصلاحطلبی است؛ خود همین عناوین کلی، صدها قوم و قبیله را در خود جای میدهند. چه بسیار اصولگرایانی که نمیدانند این «اصول» چیست و چه بسیار اصلاحطلبانی که فهمی از «اصلاحات» و چارچوبهای آن ندارند. ریشه باندبازی، دنیاطلبی از نوع زشت آن است و منشأیی جز منفعتطلبی و سهمخواهی نامشروع ندارد. زمانی که فردی در انتخابات پیروز یا به مقامی منصوب میشود، دار و دستهی خود را روی کار میآورد و همهی کسانی را که در قبیلهاش جای ندارند کنار میگذارد. حتی گاهی از حیطهی اختیارات خود تجاوز و در کار و وظایف دیگران مداخله میکنند. بسیاری از دعواها و قهر و آشتیها و مسائلی از این دست به همین موضوع برمیگردد. برای کسانی که به چنین رفتارهایی عادت کردهاند مهم نیست که فرد یا مدیری لایق است و کارش را درست انجام میدهد، همین قدر که در باند آنها نباشد، باید عزل شود و کنار برود. عکس آن نیز صادق است. یعنی به کار گماشتن فردی نالایق و حتی گاهی فاسد، صرفاً به این دلیل که در قبیلهی آنها جای میگیرد و از غنایم پیروزی سهم دارد. این رفتارها، معمولاً با نزدیک شدن به انتخابات نه بیشتر که آشکارتر میشود. حتی از هم اکنون، برخی از چهرههای مدعی، سهم حامیان اصلی خود را معلوم و غنایم را پیش از پیروزی تقسیم کردهاند.
ده: مدیریت برخی افراد نالایق بر امور: این موضوع نیازی به توضیح و تشریح ندارد، ولی انصافاً برخی افراد در شهر ما مسئولیتهایی را پذیرفتند که برایشان بزرگ بود. آنها لیاقت چنین جایگاههایی را نداشتند و با حضورشان به آن حوزه ضربه و آسیب زدند. شاید در شماره بعدی مجله از آنها نام بردیم و خساراتشان را برشمردیم، ولی فعلاً به همین اشاره کوتاه اکتفا و سخن را کوتاه میکنیم.
افشانده ابر
گیسو
بر ستبر
لاهیج را شانه ها:
این سبزپوش
به تکاپو
خوش رنگ و بو
بانو
هر کوی
خیابان
کارخانه
شالی و راه
جنگل و کوه
از آن او
بسیار گل
روییده اش به بر
طواف پرنده هاش
بر سر
ایستاده به لبخند
پیش رو…
….
/ هاشم حسینی
لاهیجان
شنبه
۱۸ آذر ۱۴۰۲