محبوبه امین پور : رسانهها، روابط عمومی ادارات نیستند
محبوبه امین پور : رسانهها، روابط عمومی ادارات و سازمانها نیستند
محبوبه امین پور ـ فعال اجتماعی و رسانهای
مرحوم شریعتی میگوید: «قلم توتم من است، توتم ماست، به قلم سوگند، به خون سیاهی که از حلقومش میچکد سوگند، به رشحه خونی که از زبانش میتراود سوگند، به ضجههای دردی که از سینهاش برمیآید سوگند… که توتم مقدسم را نمیفروشم، نمیکشم، گوشت و خونش را نمیخورم، به دست زورش تسلیم نمیکنم، به کیسه زرش نمیبخشم، به سرانگشت تزویرش نمیسپارم…
بهرحال، هر کسی توتمی دارد، و توتم من “قلم” است.
هر قبیلهای توتمی را میپرستد، که روح جد نخستین همه افراد قبیله در او حلول کرده است، در او زنده جاوید است، روح قبیله در او جسم گرفته است، کشتن او، خوردن او، بر افراد قبیلهاش حرام است.
بر قبیلههای دیگر حرام نیست، آنها بیگانهاند، آنها توتمی دیگر دارند.»
مدت زمانیست که به تجربه درک کردهام نوشتن در شهری که سواد رسانهای بخش کثیری از آن به داشتن یک سایت خلاصه میشود و جز اندک شماره از مسئولینش، بقیه دنبال تحسین، تملق و چاپلوسی اصحاب رسانه هستند، و هرگاه درد را فریاد بزنی سر و کارت با دادگاه و قاضی خواهد بود کار طاقتفرسایی است. رسانه و مطبوعات در حوزهی شهرستانی با دو دسته مشکل روبهروست؛ «مشکلات درون صنفی» و «مشکلات و تهدیدات برون صنفی». بعد از آزادی بیان، انتخابات و حقوق بشر، رسانه رکن چهارم دموکراسی است و در واقع پلی بین حاکمیت و مردم محسوب میشود، رسانه در عین اینکه موظف است مراقب نوشتار خود باشد و در صورت هر اشتباه سهوی یا عمدی باید خود را پاسخگو بداند، نباید از وظیفه اصلی خود یعنی آگاهى دادن و اطلاعرسانی به شهروندان، از ابعاد مختلف قضاياى سياسى، اجتماعى، فرهنگی، اقتصادى شهرستان یا کشور دور شود. همگان میدانند که رسانه و قلمِ سالم، وظیفهاش آگاهی رساندن و نشان دادن چهرهی واقعی اتفاقات جامعه است، نه باب میل فلان شخص یا فلان مسئول نوشتن و سپس برایش فاکتور فرستادن. در این دوران پرهیاهو، کار در رسانه بسیار سخت است. یک رسانهی اصیل باید به گونهای بنويسد که امر بر بقیه مشتبه نگردد که در واقع روابط عمومی فلان سازمان است! و صدالبته عجیب نخواهد بود که برخی قلمشان، حول محور اختراع فینیقیها بچرخد، بلاشک نمیتوان از همه توقع داشت که قلم، توتمشان باشد. در شهرستان لاهیجان و استان گیلان مبتلابه جامعهی رسانه ای ما، انتشار مصلحتی و سلیقهای اخبار و وقایع است. اینکه رسانه، جامعهی هدفش را فقط در جریان بخشی از اخبار قرار دهد، فیالواقع جرح حقیقت است. نداشتن اتحادیهی صنفی جهت هماهنگیها و همراهیهای مورد نیاز رسانهها، نبود مراکز آموزشی لازم جهت ارتقاء سطح سواد رسانهای، نبود غربالهای مناسب برای ورود افراد به صنف رسانه و کارهای خبری و خیلی از معضلات ریز و درشت دیگر که نوشتن از هرکدام به تنهایی میتواند مثنوی هفتاد من کاغذ شود.
در بخش مشکلات برون صنفی؛ اين وظيفهی هر نویسنده و رسانهایست که منصفانه و در کمال صداقت خبر یا مطلب تهیه کند، به مردم ارائه دهد، متولیان ادارهی امور هم که مورد نقد رسانه و فعالین اجتماعی قرار میگیرند، موظفند در کمال سعهی صدر با انتقادات روبهرو شوند و با استفاده از همین انتقادات فعالیتهای خود را بررسی کرده و در راستای بهبود آنها عمل کنند. اتفاقی که در سالهای اخیر بین مسئولین شهرستان باب گردیده اقامهی دعوی علیه رسانهها و مطالبهگران است. شاید به جرات بتوان گفت متوقف کردن رسانه، این رکن رکین دموکراسی از ادامه روند مطالبهگری، علاوه بر چنگ انداختن بر چهرهی دموکراسی دست و پا شکستهمان، یکی از بزرگترین اشتباهات این دوران بود، که تا حدودی موجبات ترس اصحاب رسانه برای بیان اشتباهات مسئولین را فراهم کرد. رسانهها باید بدون هیچگونه نگرانی از تبعات بعدی، درخواست به حق و واقعی مردم را به گوش مسئولان برسانند، نباید در این راه تهدید و ارعاب مانع انجام وظیفه ذاتی آنها شود. شایان ذکر است که بخش زیادی از رسانههای ما بر اساس سلیقهی روز جامعه در بستر اپلیکیشنهای مجازی در حال فعالیت و ارائهی اخبار هستند که اکثر این برنامهها مورد تهدید بسته شدن قرار دارند و یا نظیر تلگرام مسدود شدهاند. گویی که این بخش از اصحاب رسانه در خانههایی ساکن هستند که هر لحظه نالههای از هم پاشیدن ستونهایش را در گوش ساکنانش فرو میکنند. در همین راستا میتوان نداشتن حمایت و پشتوانهی مالی رسانهها را یکی دیگر از معضلات این بخش مهم دموکراسی به شمار آورد که هم میتواند موجب لغزش رسانه گردد و هم میتواند رسانههای سالم را به شدت در فشار نگه دارد، که بیشک این هر دو مخل فعالیت مطمئن و پرقدرت این قشر است. با این تفاسیر، افقی که متصور است خالی از کوکبیست برای روشنایی راه، لیک «و فردا را نگاهی منتظر دارم…»
رسانهها، روابط عمومی ادارات و سازمانها نیستند ـ از: محبوبه امین پور