فاطمه علیپرست ـ از آموزشگاه سودای هنر تا سریال افرا
فاطمه علیپرست ـ از آموزشگاه سودای هنر تا سریال افرا
مجله لاهیجان | چه شد که به فکر تأسیس آموزشگاه بازیگری افتادید؟ با توجه به سختیهای بسیاری که همه میدانیم در چنین کارهای وجود دارد، حتماً دلیل و انگیزه نیرومندی پشت این تصمیم شما بوده است.
فاطمه علیپرست ـ چند هدف داشتم، اما هدف اصلی من این بود که آموزش بازیگری را در این شهر تخصصیتر کنم. نگاه من این است که نباید فقط به دولت چشم دوخت و انتظار داشت که همه کارها از سوی بخش دولتی انجام بگیرد. بخش خصوصی هم میتواند و باید نقش خودش را به عهده بگیرد و آن را به بهترین شکل ممکن ایفا کند. نه اینکه بخش خصوصی قبلاً فعال نبوده، منظورم این است که من هم در حد توان و تجربه خودم قدمی در تحقق هدفی که ابتدا به آن اشاره کردم برداشته باشم. خودم سالها در شهرستان کار کردهام و میدانم چه مسائل و مشکلاتی برای هنرجویان بازیگری و کسانی که باهدف و انگیزه وارد این حرفه میشوند وجود دارد. البته لاهیجان یکی از شهرهایی است که انجمن نمایش آن نسبت به شهرهای دیگر استان ما فعالتر و قویتر بود، اما با این حال مشکلات و فقدان دسترسیها و محدودیتها هم همیشه وجود داشت. سعی من این است که با ارائه مجموعهای از خدمات هنری به بچههای این شهر، کمی از این مشکلات و موانع بکاهم. خدماتی که نه خیلی گران باشد و نه دمدستی و بیفایده و خانوادهها به اندازه هزینهای که صرف میکنند، خدمات و مهارتهای مناسب دریافت کنند. انجام چنین کاری در بخش دولتی ممکن نیست، زیرا فرصت و تمرکز کافی وجود ندارد. خودم سالها در بخش دولتی تدریس کردهام، اما هرچقدر تلاش کردم آن دستاوردی که مد نظرم بود تحقق پیدا نکرد. به نظرم وجود آموزشگاههای خصوصی برای پاسخگویی به نیازی که در این عرصه وجود دارد جای بهتریاند و کیفیت آموزش و مهارتافزایی در آنها بالاتر است. چون در چنین آموزشگاههایی وقت بیشتری به هنرجویان اختصاص مییابد و کار آموزش با نظم و استمرار پیگیری میشود. امیدوارم بتوانیم حداقل آموزشهای تخصصی را برای کسانی که ساکن شهرستان لاهیجان هستند ـ حتی گاهی با دعوت از اساتید برجسته از پایتخت و برگزاری کارگاههای آموزشی زیر نظر آنان ـ تخصصها را به شهرستان بیاورم تا مهاجرتها کمترشود. هنرجویان بعد از فراگیری این مهارتهای اولیه و پایهای، میتوانند آگاهانهتر و با ذهنی روشنتر این راه را ادامه دهند یا حتی تحصیل در دانشگاه را در پایتخت دنبال کنند. آن زمان از بسیاری از آسیبها و سوءاستفادههایی که ممکن است بعدتر سر راهشان قرار بگیرد حفظ میشوند. همچنین نگرانی و دغدغهفکری خانوادههایی که فرزندانشان به هنر علاقه دارند نیز کمتر میشود.
ـ و بازی شما در مجموعه افرا که این روزها، یکی از پربینندهترین سریالهای تلویزیون است. کمی از این تجربه خودتان بگویید.
فاطمه علیپرست ـ همکاریام با مجموعه افرا به همان روزهایی برمیگشت که نخستین مراحل تولید این مجموعه شروع شده بود. اما بعد از مدت کوتاهی، کار را برای مدتی متوقف کردند و سپس با تغییراتی در گروه سازنده، دوباره شروع شد. این بار نیز من را برای بازی در نقش مادر مهتاب به کارگردان پیشنهاد کردند. هرچند از لحاظ سنی طبیعی به نظر نمیرسید که دختری به سن مهتاب داشته باشم، اما با شناختی که از قبل از آقای بهرنگ توفیقی (کارگردان) داشتم از پیشنهاد همکاری با او استقبال کردم و به کمک و راهنمایی خود ایشان، کار ایفای این نقش را انجام دادم. تلاشم را کردم و آنچه در توان داشتم ارائه دادم. به نظر خودم تجربه خوب و موفقی بود، هم برای من و هم برای سایر بازیگران و عوامل دیگر این سریال. توفیقی، درکنار حرفهای بودن با جغرافیا و محیط گیلان و حتی عادتها و ویژگیهای رفتاری مردم این استان آشنا بود و بر کار بسیار احاطه داشت. میدانست چه میخواهد و به چه بازیگرانی نیاز دارد. به جز چند بازیگر، سایر نقشها را بازیگران استان ما بازی میکنند و میبینید که نقشآفرینی همه آنها چقدر خوب و باورپذیر شده است. حالا شاید برخی تماشاگران و مخاطبان سریال، بازی بازیگری خاص را کمتر یا بیشتر بپسندند یا اصلاً نپسندند، اما برایند کلی بازیها ـ که توانایی و تسلط کارگردان به کار را نشان میدهد ـ بسیار خوب از آب درآمده است. عوامل دیگر، از گریم و طراح لباس و… گرفته تا مدیرفیلمبرداری نیز هماهنگ باهم و بسیار حرفهای بودند و مثل زنجیری محکم، وصل به یکدیگر کارشان را انجام میدادند. همچنین داستان این سریال نیز پر است از نکات مهم و قابل تأملی که در جامعه ما وجود دارد، از جوان نجیب و نابغهای که کمتر کسی به نبوغ او اهمیت میدهد و حتی شب خواستگاری فقط این سوال از او پرسیده میشود که «چی داری؟»؛ تا تضاد بین ثروت و فقر که به دشمنی میان فقرا و ثروتمندان منتهی شده، مسأله محیط زیست و حیات وحش و دغدغهها و نگرانیهای محیطبانان، دشواریهایی که پزشکان و کادر درمان در کار خودشان با آن مواجهاند و بسیاری مسائل و موضوعات دیگر. ناگفته نماند کارگردان این سریال نیز، در پیشبرد پروژه وقت و حوصله زیادی به خرج میداد، روی تک تک صحنهها دقیق میشد و بازیگران جلوی دوربین و عوامل پشت آن را به خوبی و استادانه باهم هماهنگ میکرد. واقعاً خوشحالم که افرا به سریالی موفق و پربیننده تبدیل شده است و مردم با این سریال با تلویزیون آشتی کردند و خودم هم نقشی در این کار داشتم.
ـ و حرف پایانی؟
فاطمه علیپرست ـ تنها چیزی که به ذهنم میرسد که مناسب با شرایط دشوار امروزمان باشد این است که ضروری است همه ما خودمان را و تواناییهایمان را باور کنیم. اول به چیزی که هستیم آگاه شویم و خودمان را با ضعفها و قوتهایی که داریم خوب بشناسیم و بعد برای رسیدن به آنچه میخواهیم تلاش کنیم. تردیدی نیست که گاهی شکست نیز در زندگی وجود دارد و گاهی با شرایط نامطلوبی مواجه میشویم. مهم این است که حتی در اوج دشواریها خودمان را باور داشته باشیم. اگر به تجربه شخصیام رجوع کنم تاکنون چند بار شکست خوردهام، اما هربار قویتر و باانگیزهتر از قبل برخاستم و با فکر بهتر و سنجیدهتر راهی را که به درستیاش باور داشتم ادامه دادم. خرم باشید.