«روز لاهیجان»: فاصله گرفتن از مشکلات و لبخند به زندگی
گزارشی از جشنواره فرهنگی «روز لاهیجان»
مشکلات ما زیادند و به این زودیها هم برطرف نمیشوند. این سوال آمیخته به نکوهش که «وسط این همه مشکل و گرفتاری مردم، این برنامه به چه دردی میخورد؟» چندان اعتباری ندارد. اتفاقاً میان این همه مشکلات است که ما به فرهنگ و هنر و به برنامههای فرهنگی و هنری نیاز داریم؛ بهویژه به جشنهای اینچنینی که از درون جامعهی خودمان جوشیده و شکل گرفته باشد.
جمعه ۲۱ اردیبهشت ماه برنامه فرهنگی جالبی با عنوان «روز لاهیجان» (چای، لاهیجان، فرهنگ) در شیخانبر (نزدیک شیخ زاهد) برگزار شد. برنامهی جالب و ارزشمندی که با همکاری و مشارکت چند نهاد و سازمان و موسسه، و با محوریت ادارهی فرهنگ و ارشاد شهرستان لاهیجان امکان اجرا یافت. عنوان برنامه البته کمی گمراه کننده بود؛ زیرا برنامه به طور کلی به فرهنگ و ریشهها و داشتههای فرهنگی لاهیجان اختصاص داشت و مضامین گسترده و فراوانی را در خود جای میداد، اما برخیها به اشتباه محور برنامه را فقط «چای» میپنداشتند؛ این برداشت نادرست حتی در بین برخی چهرههای مطرح فرهنگی و هنری شهر هم وجود داشت. اما چرا این برنامه را «ارزشمند» توصیف کردیم و برگزاری آن را مفید میدانیم؟ زیرا میتوان برای ساعتی از روزمرهگیهای فرساینده و بیپایان زندگی فاصله گرفت و به کمک فرهنگ و هنر، یا به عبارت درستتر با حضور در یک برنامهی فرهنگی و هنری به زندگی لبخند زد. مشکلات ما زیادند و به این زودیها هم برطرف نمیشوند. این سوال آمیخته به نکوهش که «وسط این همه مشکل و گرفتاری مردم، این برنامه به چه دردی میخورد؟» چندان اعتباری ندارد. اتفاقاً میان این همه مشکلات است که ما به فرهنگ و هنر و به برنامههای فرهنگی و هنری نیاز داریم؛ بهویژه به جشنهای اینچنینی که از درون جامعهی خودمان جوشیده و شکل گرفته باشد. نه فقط به همین یک برنامه، که به برنامههای مشابه با موضوعات مختلف نیاز داریم. اینکه مردم را با چنین بهانهها و مناسبتهایی دورهم جمع کنیم، و با حال خوب و لبخندی بر لب به میراث گذشتگان و آداب و رسوم محلی خودمان بیندیشیم. همچنین به یاد بیاوریم که ما هنوز یک جامعهی زنده و پویا هستیم و ورای تمام سختیها و مشکلات همچنان به پیش میرویم.
گردانندگان اصلی این برنامه اهالی فرهنگ و هنر بودند، و از اینرو اشاره به نکتهای مهم ضروری به نظر میرسد. اینکه مزیت اصلی اهالی فرهنگ و هنر همین توانایی آنها در آغاز و انجام یک کار است. یعنی چه؟ یعنی اهالی فرهنگ و هنر، با تمام عیب و ایرادهایی به آنها میگیرند و برخی هم درست است، از معدود گروههای جامعهاند که میتوانند یک کار را به عهده بگیرند، آن را شروع و اجرا کنند و به پایان برسانند. این برنامهی روز لاهیجان، با آن فشردگی و محدودیت زمانی، نمونهای برای اثبات این واقعیت است. البته نباید مدیریت نادری (رئیس کنونی اداره فرهنگ شهرستان) در ایجاد هماهنگی بین بچههای هنری و چهرههای فرهنگی نادیده گرفت و زحمتهای ـ اغلب بیاجر ـ او را انکار کرد. اگر مسابقات ورزشی را که همیشه برای جامعه جذاب است کنار بگذاریم، سایر کارهای قابل دفاع و ماندگار شهر ما را که برای مردم جذاب بود و جامعه را دلگرم و خوشحال میکرد نیز با خود بچههای فرهنگ و هنر برگزار کردند یا متولیان برگزاری را در اجرا و انجام آن یاری دادند. از جشنوارهی نمایشهای خیابانی شهروند لاهیجان گرفته تا جشنها و مراسمهایی که به مناسبتهای مختلف برگزار میشود. خلاصه اینکه بدون این بچهها، یعنی بدون اعضای جامعهی فرهنگی و هنری شهر، خیلی چیزها لنگ و راکد خواهد ماند. درست است که گاهی کوششهای بچهها به چشم نمیآید یا تقدیر و تشکر شایسته و درخوری از آنان نمیشود، اما این حقیقت قابل کتمان نیست که چراغ زندگی را همین اهالی فرهنگ و هنر ـ معمولاً با دست خالی ـ روشن نگه میدارند.
البته این نوشته فقط به خود این گردهمایی و ضرورت آن و نقش اهالی فرهنگ و هنر اختصاص داشت، و از اینرو به خود موضوع «فرهنگ» و رابطهی آن با شهر لاهیجان ورود نکردیم. که اگر چنین میکردیم نیاز میشد تا به برخی مسائل دیگر هم بپردازیم؛ مسائلی مثل فرهنگ مُدرن و پُست مدرن و نسبت ما و فرهنگ سنتیمان به آن، نقش و تأثیر کشاورزی و باغداری در شکلگیری سبک زندگی سنتی مردم لاهیجان و امکان دوام این سبک زندگی در شرایط امروز جامعه. از چنین موضوعاتی فاصله گرفتیم، زیرا ارتباط مستقیمی با موضوع نوشته نداشت و پرداختن به آنها فرصت بیشتری را میطلبید.
نمایش آیینی «تمنای باران» به کارگردانی محمدعلی صادق حسنی یکی از اجراهای جالب جشنواره بود. (عکس از امیر جمالپور)