جوزف پولیتزر ؛ «جویی جهود» و نقش وی در تاریخ مطبوعات
جوزف پولیتزر روزنامهنگار متولد مجارستان بود که در امریکا به شهرت و اعتبار دست یافت. این یادداشت به زندگی و نقش او در تاریخ مطبوعات میپردازد.
نویسنده: مرتضی میرحسینی
جوزف پولیتزر ، نیمههای قرن نوزدهم در مَکو، شهری در جنوب شرقی مجارستان متولد شد. پدرش مرد ثروتمندی بود و او با بهرهگیری از مواهب این ثروت خانوادگی در مدارس خصوصی و زیر نظر معلمان خانگی آموزش دید. اما اواخر نوجوانی به نظامیگری دل بست و به فکر ثبتنام در ارتش افتاد. اما این پسرک خو گرفته به رفاه و تنعم را که از ضعف بینایی هم رنج میبرد نه در قوای اتریش پذیرفتند و نه در ارتش بریتانیا شایسته خدمت نظامی دیدند. به امریکا رفت و آنجا در جنگ داخلی میان شمال و جنوب، به نیروهای شمالی پیوست. تب این علاقه که فرونشست به مطالعه و ادامه تحصیل روی آورد و رفتهرفته به انتخاب مسیر دیگری برای ادامه زندگیاش فکر کرد. جوزف پولیتزر به دو زبان آلمانی و فرانسوی مسلط بود و انگلیسی را هم با عزم و پشتکار آموخت. بعد از جنگ دیگر نه یک خارجی مهاجر، که یکی از شهروندان ایالات متحده به شمار میرفت و با صمیمیت خاص آن سالهای امریکاییها «جویی جهود» خطاب میشد. روزنامهنگاری را اواخر دهه ۱۸۶۰ با همکاری با یک نشریه آلمانیزبان شروع کرد و بعد گامهای جاهطلبانهتری برای ادامه این حرفه برداشت. جوزف پولیتزر با روزنامه سنتلوییس پست دیسپچ نام و اعتباری برای خود دست و پا کرد، اما با نیویورک ورلد بود که به شهرت رسید. نه همیشه، اما بیشتر وقتها به جستجوی حقیقت میرفت و اخبار و گفتههای رسمی را باور نمیکرد. درباره مسائل پنهان و ابهاماتی که وجود داشت تحقیق و گاهی حقایق پشت پرده را کشف و افشا میکرد. برای افزایش شمار خوانندگان روزنامهاش از نشر گزارشهایی درباره رسواییهای اخلاقی و افشای فساد برخی سیاستمداران ابایی نداشت و حتی پرداختن به شایعات عوامانه و اتهامهای اثباتنشده را هم مجاز میدید. میگویند اصطلاح روزنامهنگاری زرد در دوران مدیریت جوزف پولیتزر بر نیویورک ورلد، زمانی که وی با ویلیام هرست (مدیر نیویورک ژورنال) رقابت میکرد ابداع و رایج شد؛ یعنی جذب مخاطب به هر قیمتی که باشد، حتی تحریف واقعیت و بازی با احساسات مردم. جالب اینکه خود جوزف پولیتزر معتقد بود روزنامهنگاری کار و نیز مسئولیت بسیار مهم و خطیری است، چون بر ذهن و مردم و افکار جامعه اثر میگذارد. تا پاییز ۱۹۱۱ عمر کرد و در ۲۹ اکتبر از دنیا رفت. سالهای آخر برای پایهگذاری مدرسه روزنامهنگاری میکوشید. ابتدا با پیشنهاد ابتکاری و بدیع او مخالفت شد، اما چند سال بعد این فکر به اجرا درآمد و مدرسهای برای آموزش شغل روزنامهنگاری در دانشگاه کلمبیا تأسیس شد، آنهم زمانی که یک سال از مرگ خود جوزف پولیتزر میگذشت. برای نوشتن این یادداشت، در جستجوی پاسخ این پرسش بودم که «اهمیت جوزف پولیتزر در چیست؟» میگویند ـ و شاید حقیقت داشته باشد که ـ وی با نبوغ رشدیافته و آزمون و خطاهای هدفمند، استانداردهای روزنامهنگاری را ارتقا داد و صدای دیگری را غیر از صدای سیاستمداران و گروههای قدرت بلند کرد. همچنین در سیر جریان ژورنالیسم از نشر وعظ و خطابه به گزارشنویسی و تحلیل حوادث هم موثر بود، و به جای فرورفتن در مقام یک عاقل همهچیزدان، نقش یک جستجوگر و راوی را به عهده گرفت. جایزه پولیتزر هم که امروزه معتبرترین جایزه در نوع خود محسوب میشود، به پیشنهاد خود او، اما شش سال بعد مرگش شروع به کار کرد.