برف سال ۲۸ و تجربیات دشوار و خاطرات تلخ آن
تجربیات دشوار و خاطرات تلخ؛ درسی از یک حادثهی طبیعی
مشکلات سال ۲۸ نمونهای از مشکلاتی است که برف، گاهی کمتر و گاهی بیشتر ایجاد میکند. هرچقدر هم که زندگی مردم یک منطقه بیشتر به حمل و نقل و ارتباطات بین شهری وابسته باشد، مشکلات ناشی از برف سنگین نیز به همان اندازه بیشتر میشود. مثلاً مردمی که تقریباً خوراکشان را خودشان تولید میکنند، کمتر از مردم شهری که به تولیدات غذایی روستاهای اطراف وابستهاند آسیب میبینند. همچنین مردمی که به پُرخوری عادت دارند، نسبت به مردمی که کمغذا هستند یا به گرسنگی خو گرفتهاند، بیشتر از کمبود مواد غذایی رنج میبرند.
طبیعت درسهای زیادی برای آموختن به ما دارد؛ گاهی این درسها به تجربیاتی دشوار و خاطراتی تلخ تبدیل میشوند. حوداث طبیعی را میتوان در فهرست همین درسهای سخت جای داد؛ و بارش برف یکی از این حوادث به شمار میرود. سال ۱۳۲۸، اواخر دی و تقریباً سراسر بهمن ماه، برف سنگینی استانهای شمالی ایران را فراگرفت و زندگی عادی مردم را مختل کرد. مسیرهای ارتباطی میان شهرها بسته و حمل و نقل و خدمات پُستی و بسیاری از کارهای ضروی و حیاتی دیگر متوقف شد. «خبر واصله حاکی از آن است که در حدود ۴۰۰ کامیون و اتوبوس و مسافر در رشت به مناسبت بسته بودن راه ماندهاند و اقداماتی جدی برای بازنمودن راهها صورت نگرفته. وضع رانندگان و مسافران خوب نیست». (روزنامه باختر امروز، ۲۸ دی) در گیلان، خانهها و مغازههای زیادی فروریخت و خسارات زیادی به مردم و کسبه وارد کرد. برف از چالوس شروع شده بود، اما یه سرعت دامنهی آن گسترش یافت و سراسر نواحی شمالی ایران را فراگرفت و تا انزلی و آستارا پیش رفت؛ «برف و سرمای بیسابقه در این بندر نظیر نداشته، بطوری که مرداب یخ بسته و مردم از روی آن عبور میکنند». (روزنامه اطلاعات، اول بهمن) نشریات آن زمان بیشتر روی وضع شهر رشت متمرکز بودند و از وخامت اوضاع این شهر و مشکلات فراوان ناشی از برف و سرما مینوشتند. اما وضع شهرهای دیگر، از لنگرود و لاهیجان گرفته تا منجیل و رودبار هم به همان اندازه وخیم و مشکلات مردم این شهرها نیز بیشمار بود. روزنامه کیهان (۱۰ بهمن) در خبری با عنوان «چهار شبانه روز برف در لاهیجان» میآورد: «گزارش تلگرافی خبرنگار ما از لاهیجان حاکی است که مجدداً چهار روز متوالی در آن شهرستان شدیداً برف باریده… طبق این گزارش یک و نیم متر برف بر زمین نشسته و راههای لاهیجان بسته است». یا روزنامه اطلاعات فردای همان روز خبر داد: «ارتفاع برف در رشت و لاهیجان به حدی است که استمرار ارتباط زمینی بزودی صورت نمیگیرد». مردم احساس میکردند که دولت توجهی به مشکلات و گرفتاریها و نیازهای آنان ندارد. مسافرانی که در رشت گیر افتاده بودند به تلگرافخانه ریختند و به دربار تلگراف زدند و درخواست کمک کردند. آنها شاکی بودند که چرا وزارت راه هیچ کاری نمیکند . دست روی دست گذاشته است. همزمان که راهها بسته و حمل و نقل متوقف شده بود، قیمت کالاهای اساسی و خوار و بار و ذغال چند برابر شد. قطع بارش برف هم نگرانیها و مشکلات را کاهش نداد؛ «مردم بیکار و پریشان» بودند؛ «اجساد زیادی زیر برفها مانده» و بقیه «اجساد مردهها در غسالخانه روی هم ریخته» شده بود. دوباره برف شروع به باریدن کرد و سه روز دیگر ادامه یافت. تلفات روزهای بعد نسبت به روزهای اولیه کمتر شد، اما مشکلاتی مثل تأمین غذا و ذغال و نفت و مایحتاج دیگر تا چند روز بعد از آب شدن برفها و گشایش راهها، تقریباً تا نخستین روزهای اسفند تداوم داشت. طبق گزارش روزنامه کیهان (۲۷ بهمن) «انسداد طولانی راه رشت… دیروز باز شد. لیکن مسلم است که مصایب و پریشانیهایی که بر اثر این امر گریبانگیر مردم جسور و آرام گیلان گردید هنوز مرتفع نشده است». مشکلات سال ۲۸ نمونهای از مشکلاتی است که برف، گاهی کمتر و گاهی بیشتر ایجاد میکند. هرچقدر هم که زندگی مردم یک منطقه بیشتر به حمل و نقل و ارتباطات بین شهری وابسته باشد، مشکلات ناشی از برف سنگین نیز به همان اندازه بیشتر میشود. مثلاً مردمی که تقریباً خوراکشان را خودشان تولید میکنند، کمتر از مردم شهری که به تولیدات غذایی روستاهای اطراف وابستهاند آسیب میبینند. همچنین مردمی که به پُرخوری عادت دارند، نسبت به مردمی که کمغذا هستند یا به گرسنگی خو گرفتهاند، بیشتر از کمبود مواد غذایی رنج میبرند.
پینوشت: برای مطالعهی بیشتر دربارهی برف سال ۱۳۲۸ و بررسی اخبار روزنامههای آن زمان دربارهی آن به مقالهی «برف زمستان ۱۳۲۸ استان گیلان» از نیما فرید مجتهدی مراجعه بفرمایید. (گیلاننامه، جلد هشتم)