حرف اول و توضیح سه نکته به خوانندگان
حرف اول و توضیح سه نکته به خوانندگان
یک: انتشار نامنظم مجله لاهیجان، انتقادات بهحقی را از سوی خوانندگان مجله به دنبال داشت. برخی از خوانندگانِ جدی و پیگیر مجله، تأخیر در چاپ و انتشار به موقع را نوعی بیاحترامی به خودشان دیدند که باعث ریزش مخاطبان و قطع ارتباط میان مجله و خوانندگانش میشود. این نقد به ما وارد است و جز عذرخواهی حرفی در پاسخ به آن نداریم. اما شاید بد نباشد که کمی درباره علت این بینظمی صحبت کنیم. تا همین دو سه سال پیش، کار نشر و مطبوعات با همه سختیها و موانعی که داشت تا حدی پیش میرفت و تعادلی نسبی میان مخارج و هزینهها با درآمدها وجود داشت. اما تقریباً از اوایل سال ۹۷ بود که اوضاع بههمریخت. اکنون کار مطبوعاتی عملاً به کسبوکاری زیانده تبدیل شده که حتی تأمین هزینههای ابتدایی و اصلی آن هم گاهی ناممکن میشود. به جز نشریاتی که از حمایتهای ویژه برخوردارند، سایر نشریات به زحمت و با مشقت سرپا ماندهاند و هر شماره جدید خودشان را با تقبل ضرر مالی منتشر میکنند. اوضاع نابهسامان اقتصاد هم باعث شده که درخواست برای درج آگهیهای تبلیغاتی در نشریات کاهش پیدا کند و از اینرو یکی از راههای کسب درآمد مطبوعات نیز بسته شده است. تازه در جامعه ما که سرانه مطالعه تا این حد پایین است و عموم مردم تقریباً هرکاری میکنند جز مطالعه، نمیتوان روی فروش بالای نشریات حساب کرد. خلاصه اینکه چندین و چند مشکل، همگی همزمان باهم به ما فشار میآورند و بر نظم و ترتیب انتشار مجله لاهیجان اثرات مخرب و منفی میگذراند.
دو: اما در این حرف اول از ذکر مصیبتها که بگذریم، اشاره به یک نکته ضروری است. میدانید که انتخابات دور بعدی مجلس شورای اسلامی نزدیک میشود. اما ما در این شماره از مجله لاهیجان به این موضوع نپرداختیم، زیرا هر حرفی که میزدیم احتمالاً به سود عدهای و به ضرر عدهای دیگر تمام میشد. از اینرو خوانندگان مجله لاهیجان در این شماره یادداشت یا سخنی درباره انتخابات نخواهند خواند. بهطور کلی مجلاتی که ترتیب انتشار آنان ماهانه یا فصلی است، برای پرداختن به موضوعاتی مثل انتخابات بستر مناسبی نیستند و سایتهای خبری و کانالهای اطلاعرسانی در شبکههای اجتماعی (البته آنهایی که شناسنامه و هویت مشخصی دارند) برای این کار بهتر و کارآمدتر هستند. به ویژه آنکه تجربه انتخاباتهای گذشته نشان میدهد که ماجرا معمولاً دو سه هفته آخر منتهی به رایگیری داغ میشود و تازه در آن زمان است که افکار عمومی به رویدادی که در پیش است توجه نشان میدهد. در آن روزهاست که هر ساعت خبری درباره اظهارنظر فلان کاندیدا یا انصراف یکی و ائتلاف دیگری منتشر میشود و رسانههای آنلاین و شبکههای اجتماعی بیدرنگ این خبر را منتشر میکنند. اصولاً ماهیت چنین رویدادی ایجاب میکند که مخاطبان و علاقهمندان، روند حوادث و تحولات را از طریق رسانههایی پیگیری کنند که میتوانند در لحظه و فوری اخبار را پوشش دهند.
سه: و مسأله بعدی؛ نیازی به گفتن ما نیست که اقتصاد کشورمان دوره مساعدی را نمیگذراند. آمارها، حتی آمارهای رسمی که معمولاً تعدیلشدهاند به خوبی اوضاع را نشان میدهند و از آن مهمتر خود مردم با چشم خودشان شاهد مشکلات و تنگناها هستند. در واقع اکنون اقتصاد، بزرگترین دغدغه دلسوزان کشور ـ چه از مردم عادی باشند و چه از مدیران و دلسوزان ـ محسوب میشود و ذهنها را به خود درگیر میکند. مجله ما مستقیم به مسائل اقتصادی نمیپردازد، اما اثر مشکلات اقتصادی بر فرهنگ و جامعه را نمیتوان و نباید نادیده گرفت. فهرست بلندبالایی از مشکلات اجتماعی و فرهنگی داریم که یک سر آنها به اقتصاد برمیگردد: از تشکیل خانواده و شروع یک زندگی جدید برای جوانان گرفته تا مخارج تحصیل فرزندان و حتی امنیت روانی شهروندان نسبت به آینده. این درست است که عده زیادی از این آب گلآلود ماهیهای درشتی گرفتند و منفعتطلبانه جیب خودشان را پُر کردند، اما اکثریت مردم از ضعف اقتصاد ضربه خوردند و آسیب دیدند. این عبارت رایج که «سفره مردم کوچکتر شد» به این معنی که قدرت خرید و سطح رفاه جامعه کاهش یافت، درباره شرایط این مقطع به خوبی صدق میکند. پای صحبت کاسبها و بازاریها که بنشینیم، برخی از کاهش چشمگیر فروش و سود میگویند و برخی هم میگویند که دیگر دخل و خرج باهم جور درنمیآید. کارمندان و کارگران هم که افزایش ناچیز حقوقهایشان با تورم و گرانی هماهنگ نبوده، به شدت آسیب دیدهاند و مجبورند که از بسیاری چیزها از جمله تفریحات عادی و کمهزینه صرفنظر کنند. وضع سایر اقشار جامعه ما هم چندان بهتر نیست، زیرا بحران تقریباً همه جامعه را درگیر کرده است. برای پاسخگویی به این پرسش که «چه خواهد شد؟» باید به سراغ اقتصاددانها رفت و نظرات و تحلیلهای آنان را مرور کرد؛ و ما که یک مجله فرهنگی، اجتماعی هستیم، جز در حد همین اشارههای گذرا چیزی بیشتری برای گفتن نداریم.
حرف اول و توضیح سه نکته به خوانندگان ـ ع. رضوی ـ فصلنامه لاهیجان ـ شماره ۳۶