چهارپادشاهان ـ یادگاری از خاندان آل کیا در گیلان
چهارپادشاهان ـ یادگاری از خاندان آل کیا در گیلان ؛ بررسی پیشینه و ویژگیهای یکی از مشهورترین مساجد شهر ما
سحر عبدالهی | در گیلان تعداد زیادی بقاع متبرکه و اماکن مذهبی وجود دارد، به طوری که به نسبت مساحت هیچ استانی در ایران از نظر دارا بودن بقاع متبرکه با گیلان برابر نیست. بعد از ظهور اسلام و سقوط پادشاهی ساسانیان که سراسر ایران به دست اعراب افتاد، گیلانیان و دیلمیان و طبریان در پناه رشته کوههای البرز و جنگلهای انبوه به مقابله با آنها پرداختند و از ورود اعراب به سرزمین خود جلوگیری کردند. در این زمان گیلان پناهگاه اعراب و ایرانیان به ویژه علویان ستمدیدهای گردید که به سبب جور و ستم خلفای بغداد و کارگزاران آنها زندگی خود را رها ساخته و فرار کرده بودند. عده زیادی از این پناهندگان از سادات علوی و وابستگان به خاندان نبوت بودند که مورد احترام مردم گیلان قرار داشتند. تعداد قابل توجهی از بقاع گیلان آرامگاه این سادات بوده است. برخی از این بقعهها و مزارها نیز به عرفا و مشایخ و پیشوایان گروههای مختلف و درویشانی تعلق دارد که مورد توجه و احترام مردم قرار داشتهاند.
یکی از بهترین نمونههای بقعه در گیلان میتوان به مسجد چهارپادشاهان لاهیجان اشاره کرد. که نمونه بارز هنرهای کاربردی در این بنا، به نمایش درآمده است. این بنا از قدیمیترین بقاع گیلان و مدفن چهار تن از اعضای خاندان کیایی است. این بنا در مرکز شهر لاهیجان قرار دارد و متعلق به سدهی هشتم قمری است. بر دیواره شمالی این بنا سه مجلس نقاشی شده که یکی از آن ها تصویر تمثیلی از درخت زندگی است. این نقاشیها را غلامحسین لاهیجانی در سال ۱۳۱۶ قمری نگاشته و در سال ۱۳۵۱ قمری آقاجان لاهیجانی آن را مرمت کرده است. بر روی سنگ مزار این سادات کیایی صندوقچههای چوبین که با نقوش اسلیمی منبتکاری شدهاند و بر روی آن کتیبههایی به خط ثلث و نسخ، که مضامین کتیبهها آیات قرآن و ادعیه میباشد. از نمونه هنرهای دیگر در این مسجد، میتوان به کاشیهای آن اشاره کرد، این کاشیها متعلق به دوره قاجار هستند و نقوش روی کاشیها با گل و بوته مزین شده است. یک در چوبین در این مسجد وجود داشت که از لحاظ هنری ارزش زیادی دارد و اکنون در موزه ایران باستان نگهداری میشود.
خاندان آلکیا و بقعه چهارپادشاهان
واژه کیا به معنای بزرگ، سرور، حاکم، والی، امیر، فرمانروا و پادشاه به کار رفته است. این واژه پیش از این به علما نیز گفته میشد؛ مثل کیا هراسی که در عصر غزالی میزیسته است. به همین سبب، برخی از سادات حاکم گیلان، کیا و کارکیا خوانده شدهاند. کیا در واقع همان لفظ کی قدیم است، که قباد را نیز به این نام خواندهاند. واژه کیا تا همین اواخر در مازندران و گیلان به جای پادشاه، امیر و بزرگ به کار میرفت. این واژه همچنین مقدمه نام بعضی از آبادیها در گیلان است؛ مانند کیاسرا و کیارمش از توابع رودسر. خاندان کارکیا مانند مرعشیان، مشعشعیان و صفویان برای تثبیت حقانیت و توجیه مشروعیت حکومتشان ناگزیر برای خود نسب نامهای ساخته، خود را نوادگان پیامبر(ص) خواندند. آلکیا، سلسهای شیعی مذهباند که حکومتی در گیلان پدید آوردند. نسب آنان براساس شجرنامه، با یازده واسطهی پدری به امام سجاد میرسد. خاندان آلکیا به مدت سیصد سال در لاهیجان حکومت کردند، بعد از مرگ حکام آلکیا چون مقام بالایی داشتند در خور شأن آنان بقعه و حجرهای برایشان می ساختند و جسدشان را در آنجا دفن میکردند، یکی از این بقاع که متعلق به خاندان آلکیا در لاهیجان است، چهار تن از حکام آلکیا در آن دفن هستند. در ابتدا این منطقه، قرارگاه سید خرمکیا بوده که در کنار امرای کیایی زیدی دفن شده است.
*
بقعه چهار پادشاهان لاهیجان، در محله میدان لاهیجان و در مرکز شهر لاهیجان واقع شده است. این بقعه در ابتدای خیابان کاشف شرقی قرار دارد. این محله میدانی بزرگ داشت که اطراف آن، دکانها و کاروانسراهایی ایجاد شده بود. این بقعه از یک طرف به بازار و از طرفی دیگر به مسجد جامع و از روبهرو به حمام گلشن راه دارد. بنا بر گزارش موجود در میراث فرهنگی و طبق کتیبههای موجود در بنا از لحاظ طبقهی تاریخی در قرن هشتم هجری، پایههای بنا در دوره تیموری شکل گرفته است و طبق آثار موجود از دوران صفویه، قاجار و پهلوی آثار داشته و تا به امروز مورد استفاده بوده است.
شیوه معماری بقاع گیلان کمتر به شیوهی معماری اماکن مقدس در سایر نقاط ایران شبیه است. این بناها در گیلان به لحاظ شکل ظاهری و مصالح ساختمانی با بناهای اطراف خود تفاوت چشم گیری ندارند و در واقع فرم و شیوه معماری مسکونی گیلان را به عاریت گرفتهاند. همان ایوانها و سقفها و تناسبها. تفاوت، تنها در تزیینات این بناهاست. سازهای متشکل از ستونها و تیرکهای چوبی که در مواردی در محل اتصال سرستونها تراش تزیینی نیز دارد. دیوارها با گل و چوب و یا خشت ساخته شدهاند و معمولا از چند ضلع تشکیل میشوند. سقف گنبدی و پوشش شیبدار روی آن مشابه معماری مسکونی بومی است. ایوانها دارای ستونهای چهارسو با سرستون های تراش به نام گولک است. لبه ایوانها از تکاییل تختهای درست شده که به آن صراحی میگویند. سقف اغلبشان واشانکشی و پلکوبی شدهاند. در گیلان به دلیل رطوبت هوا از مصالحی مانند آجر یا سنگ استفاده نمی کنند و چون چوب به وفور، ارزان و قابل دسترس است طبعا هر بنایی را بیشتر با چوب میسازند. چوب تحمل گنبدهای آجری یا کاشی کاری را ندارد، اگر گنبدی می ساختند، گنبدی مخروطی با پوشش سفالی بود و به ندرت از کاشی بر راس مخروط استفاده شده است. بقعه فضایی است که صحن آن را تشکیل میدهد و لازم نیست که محصور شده باشد، در وسط صفهایست که آرامگاه آن شخص بزرگ قرار دارد تا از رطوبت زمین در امان باشد. اما بقعه چهارپادشاهان صحنی نسبتا کوچک که از طرف جنوب آن بنایی ساختهاند که تمام ضلع جنوبی را گرفته است، فضای صحن مربع مستطیل است. در تمام طول بنا ایوانی دارد که به ایوان شمالی معروف است و این ایوان سقف و ستونهای چوبی دارد.
بناهای مسکونی و بقاع متبرکه گیلان در جلگه و کوهپایه گیلان از نظر شکلبندی معماری سه خصیصه شاخص دارند: ۱) کرسی بودن بناها ۲) چهار شیبه بودن بام ۳) وجود یک یا چند ایوان در سمت نمای بیرونی. نقش کرسی بلند بودن این است که فضای معماری مسکونی و بقاع متبرکه را از زمین مرطوب جدا میکند. چهار شیبه بودن بنا هم به دلیل باران فراوان از این نوع بامها ساخته میشود. وجود ایوان در نمای بیرونی خانههای گیلان و بقاع متبرکه را بیگمان نمیتوان مختص گیلان شمرد، زیرا نمونههای بیشماری از آن را هم در معماری باستانی و کلاسیک مییابیم و هم در خانههای عادی مناطق ایران. در عوض، آنچه در گیلان بیشتر اصالت دارد دو نوع ایوان است که در معماری استان زیاد دیده می شود: اول، ایوانی که ساختمان مسکونی را در یک یا گاهی در دو سطح احاطه میکند؛ دوم، ایوانی که نوعی بالاخانه (تلار) را در طبقهی بالای ساختمان تشکیل میدهد و فقط در امتداد بخشی از نمای بیرونی و ضلع جانبی آن امتداد دارد. این مجموعه محدود از قواعد ساختمانی در استفاده از فضا به سبک معماری در گیلان هویت مشترکی می بخشد. بنابرآنچه که گفته شد، با مطالعه و بررسی معماری بومی گیلان میتوان گفت معماری بقعه چهارپادشاهان کاملا با محیط گیلان سازگار بوده، شکل ظاهری و جنس مصالح مطابقت کامل با معماری مسکونی گیلان دارد. به لحاظ شکل ظاهری، نمای کلی، جنس مصالح بوم آورد بوده است.
این بقعه پلانی مستطیل شکل دارد، با چهار اطاق تودر تو و ایوان در جهت شمالی است. دو درب ورودی در جهت شمال و شرق دارد. به طور کلی بقعه چهار پادشاهان، مزار چهارپادشاه از بزرگان لاهیجان است. به این شرح:
یک: سید خرم کیا ملقب به سید خورکیا متوفی در سال ۶۴۷ هجری
دو: سید علی حسینی متوفی در سال ۷۹۱ هجری
سه: سید رضا حسینی متوفی در سال ۸۲۹ هجری
چهار: سید رضیکیا متوفی در سال ۸۲۹ هجری
در ابتدا سید خورکیا در سال ۶۴۷ هجری در گذشته و وی را در این محل دفن کردهاند و حجره و بقعهای برای وی ساختند. بعد از او سید علی کیا در سال ۷۹۱ هجری یعنی چهل و چهار سال بعد فوت شده، در طرف آن حجره، حجرهای دیگر ساختند و وی را در آن به خاک سپردند. بعد از او در سال ۸۲۹ هجری یعنی سی و هشت سال بعد سید رضا حسینی پسر سید علی در گذشته و وی را در جوار پدرش به خاک سپردهاند و چون در همان روز سید رضی کیا پادشاه گیلان فوت شده، وی را در همان حجره دفن کردهاند. به همین دلیل این بقعه به نام مسجد چهار پادشاهان شهرت یافته است.
ناگفته نماند در اطاق سید خرم کیا دو پرده گلدوزی شده وجود داشت که اکنون هیچ اثری از آن نیست و جز قدیمیترین آثار ارزشمند این بقعه بود، شاید از بقایای صنایع بزرگ ایران در زمان صفویه بوده باشد. این صنعت گلدوزی عبارتست از تصاویر و نقشهایی که با ابریشم رنگارنگ بر پارچههای ابریشمی میدوزند و در مواردی گلی یا تصویری را بزرگتر طراحی میکردند، که یکی از زیباترین صنایع ایران بوده است. دو پرده گلدوزی مربع مستطیل است که برای پوشاندن درها که گرداگرد آن حاشیه است با نقشههای مختلف و در وسط تصاویر اشخاص است. اشخاص خاصی در این گلدوزی دیده شده و فقط هنرمند خواسته تصاویر اتفاقی پدید آورد. از لباسهای افراد در این طرحها معلوم میشود که این دو پرده در اوایل عصر قاجار یا اندکی پیش از صفویه ساخته شده است. زیرا لباسهای آن زمان است. شاید اشیا با ارزش دیگری در این بقعه وجود داشته، چون آثار تاریخی مهم که در بقاع مشاهده میشود به تاراج رفته، زیرا در ایران معتقدین اشیا با ارزش و هدیه به بقعه کرده و نذر میکردند، به همین دلیل اغلب مشاهده شده که بقعهها اشیا با ارزش بزرگ و کوچکی داشتهاند که بدبختانه بسیاری از آنها را دستبرد زدهاند. در ورودی اصلی اطاق سید خورکیا که از لحاظ هنری ارزش زیادی داشته، در حال حاضر در موزه ایران باستان نگهداری میشود. این درب چوبی منبت کاری شده، به شماره ثبت ۳۳۱۲ شده است. کتیبههایی بر روی آن حک شده که به خط ثلث و نستعلیقاند. کتیبه موجود روی درب نشان میدهد که این درب متعلق به سال ۱۰۱۵ هجری است، و این بنا نیز در زمان شاه عباس بزرگ (۹۹۶-۱۰۳۸ هجری) پادشاه معروف صفویه به اتمام رسیده است که در سال نوزدهم پادشاهی او بیست و سه سال پیش از مرگ این پادشاه است. بر روی این درب از شخصی به نام قاضی محمد خان که لقب صدرالصدور به او دادهاند و آمده است که مردی بزرگ و محتشم بوده است، اما در منابع تاریخی نامی از او نیامده است، در کتاب ملاعبدالفتاح فومنی از شخصی به نام درویشخان اروملو که شخص بزرگی بوده و در این زمان زندگی میزیسته نام برده شده که مورخان این احتمال را میدهند که این درویشخان اروملو همان قاضی محمد خان است. البته هیچ سند قطعی در این رابطه وجود ندارد و این یک احتمال است. شاید این شخص همان کسی باشد که در زمان وی این در و بنا را ساختهاند و در کتیبه به اسم قاضی محمدخان نام او را ثبت کردهاند و در آن زمان حکمرانی لاهیجان را بر عهده داشته، به همین دلیل به او لقب صدرالصدور دادهاند، چون لقب صدرالصدور را به بزرگان و وزرای بزرگ میگفتند، اگر چنین باشد درویش محمد خان اروملو یا قاضی محمدخان دوازده سال پس از آن وقایع یعنی تا سال ۱۰۱۵ هجری هم بر لاهیجان حکمرانی میکرده و پس از این وقایع درویش محمدخان اروملو به مقامی بزرگتر از حکومت لاهیجان رسیده بود، چنانچه لقب صدرالصدور را برازنده وی دیدند. کتیبههای دیگری بر روی این درب وجود دارد که در وصف بهشت اشعاری بر آن حک شده است. از زمانی که این درب را به موزه ملی ایران باستان انتقال دادند، دربی را از امام زاده هاشم به این بقعه آوردند و به جای آن نصب کردند.
*
نتیجه گیری و جمعبندی
سرزمین گیلان و دیلمستان از دشت و کوه و دریا تشکیل شده است. این سرزمین روزگاری از ناحیه دیلمان تا مازندران گسترده بود. مردم گیلان به سبب زندگی در مناطق ناهموار و کوهستانی، مردمی پایدار، مقاوم و نیرومند بودند. درگیری میان قبایل، روحیه جنگاوری و سلحشوری را در ایشان پرورانده بود. نبود راههای ارتباطی مناسب، انزوای جغرافیایی و موقیعت سوقالجیشی گیلان چیرگی کامل بر این دیار، به ویژه نواحی غربی آن را برای حکومتهای مرکزی ایران دشوار ساخته است. این واقعیت همراه با توان رزمی به نسبت بالای مردم، سبب پیدایش روحیه استقلالطلبی و نپذیرفتن حکومتهای خارج از این قلمرو جغرافیایی میشد. یکی از این حکومتها در گیلان خاندان آلکیا بودند که دو قرن و نیم بر مناطق گیلان حکومت کردند. آنان توانستند در این مدت تغییر و تحولات فراوانی را در زمینههای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و مذهبی به وجود آورند. یکی از تاثیرات نهضت آلکیا، شکلگیری بقاع متبرکه و امامزادههای فراوان در حول محور شخصیت آنهاست. این بقاع متبرکه، افزودن بر تاثیرات مذهبی و سیاسی، از جنبه ی گردشگردی نیز نقش حساسی در انتقال باورها و آیینهای این سامان داشته و دارند. این بناها به منزله یک اثر تاریخی، بازگوی گوشهای از تاریخ محل وقوع آنها نیز هستند. در شهرهای گیلان، به ویژه لاهیجان بقعههایی از خاندان آلکیا وجود دارد، که نمونه آن مسجد چهار پادشاهان لاهیجان است. بنا بر شواهد این مسجد در ابتدا یک بنای آتشکدهای بوده و در طول زمان پایههای بنا در دوره تیموری بنا شده است. قدیمیترین اثر این بنا دو پرده گلدوزی شده از دوره تیموری است که در حال حاضر هیچ نشانی از آن نیست. الحاقات زیادی در طول دوران مختلف در این بنا انجام شده، صندوقها و دربهای منبتکاری و گره چینی از دوره صفویه به یادگار مانده است. کاشیها متعلق به دوران قاجارند. دیوارنگارهها متعلق به دوران قاجارند. قرآنها متعلق به دوره پهلویاند. در این بحث به این نتیجه میرسیم که یک سیر تحولی را در این مسجد میتوان مشاهده کرد و تماماً سبک اصفهانی (هنر صفویه) در آن دیده شده است.