سه شنبه, آذر ۱۳, ۱۴۰۳
مطالب ویژه

ادواردو گالئانو و مواجهه با پرسش او

ادواردو گالئانو: آیا زندگی، مسابقه‌ی بی‌رحمانه‌ای است میان معدود افرادی برنده و تعداد کثیری بازنده که به دنیا آمده‌اند تا ببازند؟

مقاله‌ی «دنیای وارونه» از ادواردو گالئانو یکی از بهترین مقالات مطبوعاتی است که به تشریح ماهیت کثیف دنیای سرمایه‌داری و نوع نگاه آن به انسان و جامعه می‌پردازد. «اساتید این دنیا به طبیعت تهمت می‌زنند که: بی‌عدالتی قانون طبیعت است» و می‌گویند که «طبیعت به برترین‌ها پاداش می‌دهد و بی‌عُرضه‌ها را گوشمالی». در چنین دنیایی است که سارق بانک به زندان می‌افتد و یا حتی در درگیری مسلحانه و هنگام تعقیب و گریز کشته می‌شود؛ اما «مدیر بانکی که پول مشتریان را به یغما برده» است به راحتی «از آنچه به چنگ آورده با آرامش خیال بهره‌مند» می‌شود. «رذل‌ترین متجاوزان به طبیعت و حقوق بشر هیچ‌گاه به زندان نمی‌روند؛ آن‌ها خود کلیددار زندان‌ها هستند»؛ «همان کشورهایی پاسدار صلحند که خود بیشترین سلاح را می‌سازند و می‌فروشند». طبق آموزه‌های این دنیا ما باید «از واقعیت رنج ببریم، نه اینکه آن را تغییر دهیم؛ گذشته را فراموش کنیم، نه اینکه از آن درس بگیریم؛ آینده را قبول کنیم، نه آنکه آن را بیافرینیم». با تبلیغات، ما را به خریدن و مصرف کردن دعوت و تحریک می‌کنند، درحالی که بیشترمان پول برای چنان زندگی پرمصرفی نداریم؛ اصلاً «موانع اقتصادی اجازه‌ی چنین مصرفی را به اکثریت وسیع جامعه نمی‌دهد». اما این همه‌ی ماجرا نیست؛ این فکر را جا می‌اندازند که «کسی که چیزی ندارد وجود هم ندارد. کسی که اتوموبیل ندارد یا کفش مارک‌دار نمی‌پوشد یا عطر خارجی مصرف نمی‌کند فقط تظاهر به وجود می‌کند». از یک طرف بی‌عدالتی میان کشورهای ثروتمند و فقیر مدام افزایش می‌یابد و از طرف دیگر «بی‌عدالتی حاکم بین کشورها درون هر کشور بازتولید می‌شود، و سال به سال شکاف بین کسانی که همه چیز دارند و آن‌ها که هیچ ندارند وسیع‌تر می‌شود».

اما همه‌ی این‌ها به کنار، «بیست یا سی سال قبل، فقر محصول بی‌عدالتی بود. چپی‌ها آن را به باد انتقاد می‌گرفتند؛ میانه‌روها به وجودش اذعان داشتند؛ و راستگرایان به ندرت وجود آن را رد می‌کردند. چقدر سریع زمانه عوض شده است: اکنون، فقر پاداشی منصفانه برای عدم کارایی خوانده می‌شود. فقر ممکن است دل آدمی را به رحم آورد، اما دیگر باعث خشم و انزجار نمی‌شود. مردم بنا به قانون بخت و اقبال، و بنا به تقدیر، فقیرند». زندگی «مسابقه‌ی بی‌رحمانه‌ای» است میان «معدود افرادی برنده و تعداد کثیری بازنده که در هرحال به دنیا آمده‌اند که ببازند». ضوابط اخلاقی این دنیا «بی‌عدالتی را محکوم نمی‌کند، بلکه شکست و ناکامی را مذموم می‌داند» و بازنده را حقیر و بی‌ارزش می‌شمارد. ما اکنون با این دو پرسش مهم و بنیادی مواجه‌ایم؛ یکی اینکه «آیا همان‌طور که زمستان یا مرگ را می‌پذیریم، بدبختی را هم باید عنوان امری ناگزیر و طبیعی بپذیریم؟» و دوم اینکه «آیا می‌خواهیم عبارت “در برو اگر می‌توانی” را به “برو بمیر، اگر نمی‌توانی” فروکاهیم؟» آیا باید دنیایی را بپذیریم که «گویی، انبوه بازندگان مسابقه‌ی دوی هستیم که در آن، اکثر شرکت‌کنندگان به خارج از مسابقه افکنده شده‌اند تا شانس پیروزی فقط در چنگ چندنفری باشد».

پی‌نوشت یک: این جمله‌ی «برو بمیر، اگر نمی‌توانی» که ادواردو گالئانو به کار برد، و جملات شبیه به آن را بارها از دهان برخی آقازاده‌ها و رانت‌خورهای حرفه‌ای کشور خودمان هم شنیده‌ایم. انگار که دنیای سرمایه‌داری در ایران عزیز ما هم تخم‌ریزی کرده و زاد و ولد داشته است؛ و موجودات متکبر و فاسدی را پس انداخته که با رانت و سوءاستفاده از موقعیت پدر یا مادرشان ثروت‌های هنگفت جمع کرده‌اند، و بعد به جای آنکه شرمنده باشند و این حرام‌خواری‌های خود را بپوشانند و پنهان کنند، سرشان را بالا می‌گیرند و می‌گویند که آنچه به دست آورده‌ایم به خاطر عُرضه و لیاقت و زحمات خودمان بوده است.

پی‌نوشت دو: عنوان این مطلب در نسخه چاپی مجله چنین است: جایی که عدالت نباشد، انسانیت و اخلاق هم نیست!


توضیح: ادواردو گالئانو ، روزنامه‌نگار سرشناس اروگوئه‌ای است که با ویژگی‌هایی مثل صراحت بیان و نگاه عمیق به مسائل شناخته می‌شود. متن کامل مقاله‌ی «دنیای وارونه» ادواردو گالئانو در کتاب «به من دروغ نگو» (نشر اختران) موجود است؛ با ترجمه‌ی مهرداد شهابی و میرمحمود نبوی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *