شنبه, اردیبهشت ۱, ۱۴۰۳
مطالب ویژه

آتش سوزی تالاب امیرکلایه؛ بحران و درس‌های بحران

آتش سوزی تالاب امیرکلایه؛ بحران و درس‌های بحران

مجله لاهیجان: در ماجرای آتش‌سوزی تالاب امیرکلایه (اواسط شهریور ۱۴۰۱) شاهد نقش‌آفرینی فعالان اجتماعی و رسانه‌ای شهرستان بودیم که می‌کوشیدند با اطلاع‌رسانی سریع و تاکید بر حساسیت ماجرا، مدیران استانی را به گرفتن تصمیمات لازم و انجام اقدامات موثرتر وادار کنند. یکی از این فعالان اجتماعی و رسانه‌ای، محبوبه امین‌پور بود. درباره آنچه در آن روزها گذشت و درس‌هایی که باید از آن تجربه آموخت با او به گفت‌وگو نشستیم.

یکی از مسائلی که در روزهای آتش‌سوزی تالاب امیرکلایه مطرح شد، مقایسه این تالاب با و تالاب انزلی بود و اینکه برخی می‌گفتند برای تالاب انزلی بیشتر از تالاب امیرکلایه اهمیت قائل شده بودند. آیا این توجه بیشتر به تالاب انزلی واقعاً وجود داشت یا اینکه هیاهوی رسانه‌ای بود؟

بله، همینطور بود و توجه و تمرکز روی تالاب انزلی بیشتر از تالاب امیرکلایه بود، آن‌هم در شرایطی که پوشش گیاهی این دو تالاب متفاوت است. اگر نیزار آتش بگیرد، می‌تواند خودش را در مدتی کوتاه ترمیم کند. چون نی یک گونه گیاهی مهاجم محسوب می‌شود و نیزار در مدتی کوتاه، بافت آسیب‌دیده خودش را ترمیم می‌کند. اما در امیرکلایه، ما جنگل توسکا را داریم که توسکاهایی با عمر بیشتر از دویست سال در آن وجود دارند. اگر این جنگل آتش می‌گرفت، (که بخشی از آن آتش گرفت) ترمیم آن ممکن نبود و آسیب وارد شده جبران نمی‌شد. همین خطری که جنگل توسکا را تهدید می‌کرد، همین تفاوت بافت گیاهی تالاب امیرکلایه با تالاب انزلی، حساسیت‌ها را نسبت به موضوع بیشتر می‌کرد و به همین دلیل هم بود که اصرار می‌کردیم باید به آتش‌سوزی تالاب امیرکلایه توجه بیشتری ـ حتی بیشتر از تالاب انزلی ـ شود.

چرا تالاب امیرکلایه مهم است و چه ضرورتی وجود دارد که رسانه‌ها و فعالان محیط‌زیستی باید به آن توجه داشته باشند؟

تالاب امیرکلایه متفاوت با بسیاری از تالاب‌های دیگر، تالابی طبیعی است و به علت نزدیکی به دریا و سرازیر شدن رودها به آن، به مرور در جریان تغییر و تحولات طبیعی به شکل حوضچه و تالاب درآمد. تالاب امیرکلایه علاوه بر اینکه یک تالاب است و زیستگاه مجموعه پرشماری از گونه‌های گیاهی و جانوری (مثل انواع قورباغه)، یک پناهگاه حیات وحش نیز شناخته می‌شود. یعنی هم در بخش تالابی میزبان پرندگان مهاجر است و هم در بخش جنگلی، حیوانات وحشی در آن زندگی می‌کنند. ضمن اینکه تالاب امیرکلایه تأمین‌کننده بخشی از اب کشاورزی آن منطقه نیز هست و از گذشته، از آب آن برای کشاورزی استفاده می‌شده است. اساساً یکی از دلایلی که باعث تشدید خطر آتش‌سوزی و گسترش بیشتر آن شد، همین کم شدن آب تالاب ـ به دلایلی مثل بهره‌برداری بیش از حد مجاز و دست‌درازی به طبیعت و لایروبی بخشی از تالاب ـ بود. حتی خود آتش‌سوزی تالاب امیرکلایه از نقطه‌ای شروع شد که به آن دست‌اندازی و به حریم آن تجاوز کرده بودند.

دلایل آسیب‌پذیری تالاب امیرکلایه چیست؟

وسعت این تالاب بسیار زیاد است و امکانات کافی برای حفاظت از آن وجود ندارد. بخشی از مردم هم، چنان‌که باید و شاید در نگهداری از تالاب درست و مسئولانه عمل نمی‌کنند. همچنین تصویب این ماده قانون که حریم تالاب‌ها را از محدوده طرح هادی خارج کردند، باعث می‌شود که دست‌اندازی به حریم تالاب آسان‌تر شود. همه این‌ها یک طرف، دلیل دیگر شکار بی‌رویه و غیرقانونی است که در تالاب امیرکلایه بسیار رواج دارد. شکارچیان برای اینکه دید بهتری به منطقه داشته باشند نیزارها را آتش می‌زنند، به‌ویژه در منطقه پشت جنگل که پرندگان مهاجر در آن قسمت جمع می‌شوند. درباره آتش‌سوزی اخیر برخی معتقدند چنین اتفاقی روی داده باشد.

درباره کمبود امکانات هم می‌توان گفت واقعیت این است که ما نه فقط در مورد احتمال آتش‌سوزی در تالاب امیرکلایه، که برای مقابله با بسیاری از بحران‌ها و مشکلات کوچک و بزرگ دیگر آماده نیستیم. سازمان‌ها و ادارات درگیر معمولاً پیش‌بینی‌های لازم برای مواجهه با چنین مسائلی را ندارند و تقریباً همیشه از نظر امکانات و تجهیزات در مضیقه هستند. همچنین اگر در زمان وقوع بحران، مسئول بالادستی (مثلاً فرماندار یا استاندار) شخصاً ورود نکند، میان سازمان‌های درگیر ناهماهنگی به‌وجود می‌آید و دست زدن به اقدامات اولیه برای مهار بحران ـ که برای جلوگیری از تبدیل بحران به فاجعه ضروری است ـ ناممکن می‌شود.

مثلاً موضوع استفاده از هلی‌کوپترها را در نظر بگیریم. هلی‌کوپترهایی که در اطفای حریق تالاب امیرکلایه به کار گرفته شدند، یا هلی‌کوپترهای هلال احمر بودند که کارایی لازم برای مقابله با آتش‌سوزی را نداشتند و اساساً برای استفاده در امداد جاده‌ای و انتقال مصدوم تجهیز شده‌اند و تجربه حضور در عملیات اطفای حریق را ندارند. هلی‌کوپترهای سپاه هم در آتش‌سوزی تالاب امیرکلایه وارد کار شدند، که کارآمدتر بودند و نقش موثرتری در مواجهه با آتش‌سوزی ایفا کردند. اما با توجه به وجود چند تالاب کوچک و بزرگ در استان گیلان، واقعاً لازم است که پایگاه هوایی ثابتی برای مواجهه با چنین بحران‌هایی داشته باشیم و به‌ویژه در فصولی که احتمال آتش‌سوزی زیاد است، همیشه آماده چنین عملیات‌هایی باشیم. خیلی هم فرقی نمی‌کند که این پایگاه در شرق یا غرب گیلان ایجاد شود، چون هلی‌کوپتر باتوجه به سرعت بالایی که دارد، می‌تواند در زمانی کوتاه از نقطه‌ای در استان ما به نقطه دیگری برسد.

بحث دیگر، کمبود نیروی انسانی توانمند است. سازمان‌های درگیر در بحران، از این مشکل یا در واقع کمبود رنج می‌برند و هر بار که موضوع یا مسأله‌ای پیش می‌آید، این ضعف بیشتر خودش را نشان می‌دهد. در شرایط عادی و روزمره، توانمندی نیروی انسانی و نیز شایستگی مدیران محک جدی نمی‌خورد، اما هر بار که بحرانی پیش می‌آید، متأسفانه می‌بینیم که چقدر در موضوع مدیریت و نیروی انسانی ضعف داریم. حتی به نظرم در بحران‌هایی که پیش می‌آید بیشتر از کمبود امکانات، از ضعف مدیریتی آسیب می‌بینیم. نمی‌توان منکر این شد که از حیث امکانات، نقایص زیادی وجود دارد و دست سازمان‌های درگیر و متولی کار، تقریباً همیشه خالی است. اما نادیده گرفتن ضعف‌های مدیریتی هم خطاست و نمی‌شود فقط عامل کمبود امکانات را پررنگ دید. مثلاً از همان روز نخست آتش‌سوزی، بیل مکانیکی در دسترس بود، اما از آن برای آتش‌بری استفاده نشد. پس هر دو عامل مهم است و باید ضمن تجهیز و تقویت سازمان‌های متولی از حیث امکانات، روی کارآمدی نیروی انسانی (که توانایی مدیریت هم ذیل آن تعریف می‌شود) کار کنیم.

چنین حوادثی در کشورهای دیگر دنیا هم روی می‌دهند و حتی پیشرفته‌ترین کشورها، در گوشه و کنار دنیا از چنین بحران‌هایی مصون و ایمن نیستند. منصفانه هم که نگاه می‌کنیم می‌بینیم، در اغلب این کشورها، ابزارهای کافی برای مهار سریع بحران وجود ندارد. مثلاً در امریکا یا استرالیا، آتش‌سوزی‌های بسیار گسترده‌ای اتفاق می‌افتد، چند روز ادامه می‌یابد و بخشی از حیات گیاهی و جانوری در منطقه حریق از بین می‌رود.

نه فقط در امریکا و استرالیا، حتی در قاره به ظاهر کم‌مشکل اروپا هم آتش‌سوزی‌های تالابی، به‌ویژه در چند سال اخیر زیاد شده است و طبق آمارهای خودشان، نسبت به گذشته تا سه برابر افزایش یافته است. می‌گویند یکی از دلایل تعدد آتش‌سوزی‌ها، گرمایش زمین، و دلیل دیگر بی‌مبالاتی مردم است. همه‌جای دنیا، افراد بی‌توجه و بی‌مسئولیت وجود دارند که به طبیعت و محیط زیست آسیب می‌زنند و اینکه فکر کنیم فقط در کشور ما بعضی‌ها غیرمسئولانه عمل می‌کنند خطاست. البته در کشور ما، گاهی آتش‌سوزی‌ها تعمدی است و چند بار هم مجرمان توسط پلیس دستگیر شده‌اند. مشکلات اقتصادی و منفعت‌طلبی برخی اشخاص، زمینه چنین جرایمی را ایجاد می‌کند، که خب پرداختن به این بحث مجال دیگری را می‌طلبد و خودش موضوع بحث مستقلی است.

اما همه انتقادات و عیب و ایرادهایی که در مقابله با آتش‌سوزی وجود داشت به کنار، نیروهای حاضر در میدان انصافاً در آن روزهای گرم و شرجی، زحمت زیادی کشیدند و مجاهدت کردند.

بله، درست است. نیروهای محیط زیست و منابع طبیعی تلاش بسیار کردند، و حتی ما دهیاری در آن منطقه داشتیم که هر روز بعد از پایان کار درو برنج، از وقت شخصی خودش می‌زد و به تیم اطفای حریق کمک می‌کرد و در کار مواجهه با بحران مشارکت داشت. نیروهای بسیج و هلال احمر حضور پررنگ و موثری در وسط میدان داشتند و باوجود موانعی مثل گرمای هوا و کمبود اکسیژن و دودی که منطقه را فراگرفته بود برای مقابله با گسترش آتش می‌کوشیدند. حتی دیدیم که بعضی از بچه‌هایی که در دل بحران حضور داشتند، جان‌شان هم به خطر می‌افتاد. چون برای خاموش کردن آتش وارد جنگل می‌شدند و بعد در نقاطی از محل آتش‌سوزی، آتش از نیزار وارد جنگل می‌شد که ممکن بود آن‌ها را در محاصره بگیرد و راه بازگشت‌شان را ببندد. اما چنان که گفتی مجاهدانه و بر اساس وجدان خودشان، از هیچ تلاشی دریغ نکردند و هرچه از دست‌شان برمی‌آمد انجام دادند. همین کوشش و مجاهدت نشان می‌دهد که با تجهیز بهتر نیروها و سازمان‌ها، و مدیریت کارآمدتر، می‌توان با کمترین هزینه ممکن چنین بحران‌هایی را مهار کرد و جلوی بسیاری از آسیب‌ها را گرفت.

این آتش‌، خدا را شکر با بارانی که بارید فروکش کرد و بحران به‌وجود آمده به پایان رسید. اما هر تجربه، درس‌هایی دارد که باید آن‌ها را بیاموزیم و در حوادث بعدی به کار بگیریم.

مهم‌ترین درسی که از تجربه این بحران به نظرم می‌رسد این است که باید روی آموزش جدی‌تر کار کنیم و این موضوع را در اولویت بگذاریم. لازم است نیروهای درگیر و سازمان‌های مرتبط با چنین مسائلی از قبل آموزش‌های لازم و اولیه برای مواجهه با بحران‌های حوزه کاری خودشان را فرابگیرند که بتوانند در ساعات اولیه شکل‌گیری بحران ـ که زمانی حیاتی و حساسی است ـ بهتر و موثرتر عمل کنند و دچار پراکندگی و انفعال نشوند. برای اجرای هرچه بهتر دستورالعمل‌های مدیریت بحران، به آموزش‌های عملی بیشتر، و البته مدیران متخصص نیاز است و این مهم‌ترین درسی است که می‌توانیم از آتش‌سوزی تالاب امیرکلایه بیاموزیم. درس دیگر، به موضوع نظارت برمی‌گردد. مثلاً مناطقی مثل نیزار که مستعد آتش‌سوزی است نباید به محل تجمع معتادها تبدیل شود، زیرا آتش دود و دم آنان می‌تواند باعث وقوع چنین مشکلاتی شود. همچنین لازم است قانون سخت‌گیرانه‌تر اعمال شود و خاطیانی که به عمد در بروز چنین حوادثی نقش دارند برای خطایی که مرتکب شده‌اند تنبیه شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *